مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۱۱۲

۱

بر منبرست این دم مذکر مذکر

چون چشمه روانه مطهر مطهر

۲

بر منبری بلندی دانای هوشمندی

بر پای منبر او مکرر مکرر

۳

هر لفظ او جهانی روشن چو آسمانی

بگشاده در بیانی مقرر مقرر

۴

زین گونه درگشایی داده تو را رهایی

از حبس خاکدانی مکدر مکدر

۵

بنهاده نردبانی از صنعت زبانی

بر بام آسمانی مدور مدور

۶

نور از درون هیزم بیرون کشید آتش

آتش ز خود نیامد منور منور

۷

آتش به فعل مردم زاید ز سنگ و آهن

و اختر به امر زاید مدبر مدبر

۸

مر هر پیمبری را بودست معجز نو

چون نیست معجزه او مشهر مشهر

۹

مسعود از اوست نحسی فردوس از او است حبسی

محکوم از اوست نفسی مزور مزور

۱۰

این منبر و مذکر در نفس توست در سر

اما در این طلب تو مقصر مقصر

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 692
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 429
عندلیب :

نظرات

user_image
حمیدرضا
۱۳۸۷/۰۷/۲۵ - ۰۸:۵۶:۲۰
اگر اشتباه نکنم در تمام جایگاههای قافیه‌ی این شعر تبدیل «مستفعلن» به «مفاعلن» داریم (مفعول فاعلاتن یا مستفعلن فعولن به مفاعلن فعولن).