
مولانا
غزل شمارهٔ ۱۱۴۰
۱
بیامدیم دگربار چون نسیم بهار
برآمدیم چو خورشید با صد استظهار
۲
چو آفتاب تموزیم رغم فصل عجوز
فکنده غلغل و شادی میانه گلزار
۳
هزار فاخته جویان ما که کو کوکو
هزار بلبل و طوطی به سوی ما طیار
۴
به ماهیان خبر ما رسید در دریا
هزار موج برآورد جوش دریابار
۵
به ذات پاک خدایی که گوش و هوش دهد
که در جهان نگذاریم یک خرد هشیار
۶
به مصطفی و به هر چار یار فاضل او
که پنج نوبت ما میزنند در اسرار
۷
بیامدیم ز مصر و دو صد قطار شکر
تو هیچ کار مکن جز که نیشکر مفشار
۸
نبات مصر چه حاجت که شمس تبریزی
دو صد نبات بریزد ز لفظ شکربار
تصاویر و صوت


نظرات
..