مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۱۵۷

۱

گر تو خواهی وطن پر از دلدار

خانه را رو تهی کن از اغیار

۲

ور تو خواهی سماع را گیرا

دور دارش ز دیده انکار

۳

هر که او را سماع مست نکرد

منکرش دان اگر چه کرد اقرار

۴

هر که اقرار کرد و باده شناخت

عاقلش نام نه مگو خمار

۵

به بهانه به ره کن آن‌ها را

تا شوی از سماع برخوردار

۶

وز میان خویش را برون کن تیز

تا بگیری تو خویش را به کنار

۷

سایه یار به که ذکر خدای

این چنین گفتست صدر کبار

۸

تا نگویی که گل هم از خارست

زانک هر خار گل نیارد بار

۹

خار بیگانه را ز دل برکن

خار گل را به جان و دل می‌دار

۱۰

موسی اندر درخت آتش دید

سبزتر می‌شد آن درخت از نار

۱۱

شهوت و حرص مرد صاحب دل

همچنین دان و همچنین پندار

۱۲

صورت شهوتست لیکن هست

همچو نار خلیل پرانوار

۱۳

شمس تبریز را بشر بینند

چون گشایند دیده‌ها کفار

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 2771
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 447
عندلیب :

نظرات

user_image
شهاب الدین صدر
۱۴۰۲/۰۴/۲۰ - ۰۴:۲۳:۵۴
اساتید این بیت رو شرح میدن؟   سایه یار به که ذکر خدای این چنین گفتست صدر کبار   با سپاس