
مولانا
غزل شمارهٔ ۱۱۶۰
۱
روی بنما به ما مکن مستور
ای به هفت آسمان چو مه مشهور
۲
ما یکی جمع عاشقان ز هوس
آمدیم از سفر ز راهی دور
۳
ای که در عین جان خود داری
صد هزاران بهشت و حور و قصور
۴
سر فروکن ز بام و خوش بنگر
جانب جمع عاشقی رنجور
۵
ساقی صوفیان شرابی ده
کان نه از خم بود نه از انگور
۶
ز آن شرابی که بوی جوشش او
مردگان را برون کشد از گور
تصاویر و صوت


نظرات