مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۱۶۶

۱

چند از این راه نو روزگار

پرده آن یار قدیمی بیار

۲

آتش فرعون بکش ز آب بحر

مفرش نمرود به آتش سپار

۳

چرخ فلک را به خدایی مگیر

انجم و مه را مشناس اختیار

۴

شمس و شموسی که سرآخر شده‌ست

چون خر لنگست در آن مستدار

۵

باد چو راکع شد و خود را شناخت

نیست در آخر چو خسان بی‌مدار

۶

چشم در آن باد نهاده‌ست خس

کاو کشدش جانب هر دشت و غار

۷

خیره در آن آب بمانده‌ست سنگ

کوش بغلطاند در سیل بار

۸

گر بد و نیکیم، تو از ما مگیر

ما همه چنگیم و دل ما چو تار

۹

گاه یکی نغمه‌ی تَر می‌نواز

گاه ز تر بگذر و رو خشک آر

۱۰

گر ننوازی دل این چنگ را

بس بود اینش که نهی برکنار

۱۱

نور علی نور چو بنوازیش

باده خوش و خاصه به فصل بهار

۱۲

در کف عشقست مهار همه

اشتر مستیم در این زیر بار

۱۳

گاه چو شیری متمثل شود

تا برمد خلق از او چون شکار

۱۴

گاه چو آبی متشکل شود

خلق رود تشنه بدو جان‌سپار

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 2774
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 450
محسن لیله‌کوهی :
عندلیب :

نظرات

user_image
سامان
۱۳۹۹/۱۱/۰۵ - ۰۳:۰۵:۲۰
تا کی ازین راه نوروزگارپرده‌ای از راه قدیمی بیارطرح برانداز و برون کش برونگردن چرخ از حرکات و سکونآب بریز آتش بیداد رازیرتر از خاک نشان باد رادفتر افلاک شناسان بسوزدیده خورشید پرستان بدوزصفر کن این برج زطوق هلالباز کن این پرده ز مشتی خیالتا به تو اقرار خدائی دهندبر عدم خویش گوائی دهندغنچه کمر بسته که ما بنده‌ایمگل همه تن جان که به تو زنده‌ایمبی دیتست آنکه تو خونریزیشبی بدلست آنکه تو آویزیشمنزل شب را تو دراز آوریروز فرو رفته تو بازآوریگرچه کنی قهر بسی را ز ماروی شکایت نه کسی را ز ماروشنی عقل به جان داده‌ایچاشنی دل به زبان داده‌ایچرخ روش قطب ثبات از تو یافتباغ وجود آب حیات از تو یافتغمزه نسرین نه ز باد صباستکز اثر خاک تواش توتیاستپرده سوسن که مصابیح تستجمله زبان از پی تسبیح تستبنده نظامی که یکی گوی تستدر دو جهان خاک سر کوی تستخاطرش از معرفت آباد کنگردنش از دام غم آزاد کننظامی- مخزن الاسرار-مناجات اول
user_image
سپیده سپهری
۱۴۰۲/۰۶/۲۸ - ۱۸:۱۱:۴۳
خانم سپیده رییس‌سادات این شعر رو به زیبایی در قطعه‌ای خوندن که داخل soundcloudشون هم هست.  پیوند به وبگاه بیرونی