مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۱۷۷

۱

آفتابی برآمد از اسرار

جامه‌شویی کنیم صوفی‌وار

۲

تن ما خرقه‌ای‌ست پُر تضریب

جان ما صوفی‌یست معنی‌دار

۳

خرقهٔ پُر ز بند روزی چند‌،

جان و عشق است تا ابد بر کار

۴

به سر توست شاه را سوگند

با چنین سر چه می‌کنی دستار‌؟

۵

چون رخ توست ماه را قبله

با چنین رخ چه می‌کنی گلزار‌؟

۶

توبه‌ها کرده بودی ای نادان

گشته بودی ز عاشقی بیزار

۷

عشق ناگه جمال خود بنمود

توبه سودت نکرد و استغفار

۸

این جهان همچو موم رنگارنگ

عشق چون آتشی عظیم شرار

۹

موم و آتش چو گشت همسایه

نقش و رنگش فنا شود ناچار

۱۰

گر بگویم دگر فنا گردی

ور نگویم‌، نمی‌گذارد یار

۱۱

جنه الروح عشق خالقها

منه تجری جمیعه الانهار

۱۲

منه تصفر خضره الاوراق

منه تخضر اغصن الاشجار

۱۳

منه تحمر و جنه المعشوق

منه تصفر و جنه الاحرار

۱۴

منه تهتز صوره المسرور

منه یبکی الکئیب بالاسحار

۱۵

ان فی العشق فسحه الارواح

ان فی ذاک عبره الابصار

۱۶

ذبت فی العشق کی اعاینه

ما کفی ان اراه باثار

۱۷

ان اثار تعجب اثار

ان الاسرار تستر الاسرار

۱۸

کثره الحجب لا تحجبنی

ان ذکراک تخرق الاستار

تصاویر و صوت

کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 455
عندلیب :

نظرات

user_image
Neeknaam
۱۳۹۱/۰۹/۲۲ - ۱۱:۲۱:۳۵
کلمه "پر تضریب" در خط دوّم احتمالاً "پر+تضریب" است. یعنی‌ در تایپ کردن این ترکیب فاصله میان کلمات باید استفاده شود نه‌ فاصله درون کلمه. کلمه "پر تضریب" در دهخدا پیدا نشد.
user_image
نادر
۱۳۹۵/۰۹/۱۹ - ۰۲:۱۲:۵۷
]چقدر زیبا: "نقش" و "رنگش" فنا شود ..
user_image
نادر
۱۳۹۵/۰۹/۱۹ - ۰۲:۱۶:۳۶
بیت ششم: "توبه ها" کرده بودی ..
user_image
نادر
۱۳۹۵/۰۹/۱۹ - ۰۲:۳۱:۲۴
البته بها کردن هم معنای درستی میده ولی با بیزار شدن خیلی تناسب نداره