
مولانا
غزل شمارهٔ ۱۱۷۹
۱
غره وجه سلبت قلب جمیع البشر
ضاء بها اذ ظهرت باطن لیل کدر
۲
انی وجدت امراه اوصفه تملکهم
او قمراء محتجباء تحت حجاب الفکر
۳
داخله خارجه شارقه بارقه
صورتها کالبشر خلقتها من شرر
۴
حین نأت تنقصنی حین دنت ترقصنی
کادسنا برقتها یذهب نور البصر
۵
قامتها عالیه قیمتها غالیه
غمزتها ساحره ریقتها من سکر
۶
هدهدها من سباء اتحفنا من نبً
مندیها اخبرنی غیبنی کالخبر
۷
قلت لروح القدس ما هی قل لی عجباً
قال اما تعرفها تلک لا حدی الکبر
تصاویر و صوت

نظرات