
مولانا
غزل شمارهٔ ۱۱۸۳
۱
اگر کی در فرینداش یوقسا یاوز
اوزن یلداسنا بو در قلاوز
۲
چپانی برک دت قر تن اکشدر
اشیت بندن قراقوزیم قراقوز
۳
اگر ططسن اگر رومین وگر ترک
زبان بیزبانان را بیاموز
۴
سر چوب تری آن گاه گرید
که یابد آن سوی دیگر تف و سوز
۵
چو اسماعیل قربان شو در این عشق
که شب قربان شود پیوسته در روز
۶
خمش آن شیر شیران نور معنیست
پنیری شد به حرف از حاجت یوز
تصاویر و صوت

نظرات
امیر
ناشناس
رضا
شبلی
محمدعلی شرقزده