مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۱۸۵

۱

چنان مستم چنان مستم من امروز

که از چنبر برون جستم من امروز

۲

چنان چیزی که در خاطر نیابد

چنانستم چنانستم من امروز

۳

به جان با آسمان عشق رفتم

به صورت گر در این پستم من امروز

۴

گرفتم گوش عقل و گفتم ای عقل

برون رو کز تو وارستم من امروز

۵

بشوی ای عقل دست خویش از من

که در مجنون بپیوستم من امروز

۶

به دستم داد آن یوسف ترنجی

که هر دو دست خود خستم من امروز

۷

چنانم کرد آن ابریق پرمی

که چندین خنب بشکستم من امروز

۸

نمی‌دانم کجایم لیک فرخ

مقامی کاندر او هستم من امروز

۹

بیامد بر درم اقبال نازان

ز مستی در بر او بستم من امروز

۱۰

چو واگشت او پی او می‌دویدم

دمی از پای ننشستم من امروز

۱۱

چو نحن اقربم معلوم آمد

دگر خود را بنپرستم من امروز

۱۲

مبند آن زلف شمس الدین تبریز

که چون ماهی در این شستم من امروز

تصاویر و صوت

کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 458
محسن لیله‌کوهی :
عندلیب :

نظرات

user_image
صفا از مولانا صفا
۱۳۹۰/۰۱/۲۵ - ۰۶:۰۵:۲۳
[چشمک][بوسه][تعجب][تشویش][گل] غزل شمارهٔ 1185 مولوی » دیوان شمس » غزلیات چنان مستم چنان مستم من امروزکه از چنبر برون جستم من امروز..وزن: مفاعیلن مفاعلین فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی) خواننده : ابر استاد یگانه محمد رضا شجریان نوار : آسمان عشق استاد به جای "" من امروز "" ، "" من امشب "" می خوانند [گل] شاد زی ، مهر ورز ، فراجهانی باش گر خدا خواهد تا درودی دیگر بار بدرود [تعجب][گل][تشویش]
user_image
دکتر ترابی
۱۳۹۲/۱۱/۳۰ - ۲۰:۱۲:۲۷
آقای شجریان نمی باید به جای امروز امشب میخواندند، قضا را همین نکته از ارزش کارشان کاسته است. امشب ، امشب است . اما امروز میتواند بسیار فراتر از امروز باشد.
user_image
انصاری
۱۳۹۳/۰۶/۰۹ - ۱۵:۴۲:۰۶
در اکثر نسخ دیوان شمس "امشب" آمده است و اگر در تصوف و عرفان از جمله حافظ و سعدی و عطار و مولانا و ... اندک تحقیق و جستجویی انجام دهید متوجه ابن موضوع خواهید شد که در نظر عارفان مستی و شوق وصال در شب هنگام می باشد که زمان خلوت با معبود است و این موضوع در سوره مبارکه "مزمل" از طرف خداوند متعال بیان شده است.عزم آن دارم که امشب مست مستپای کوبان کوزه دردی به دستبارها می شبانه و مستی شبانه در دیوان عارفان به کرات امده است ولی ما می روزانه و مستی روزانه نداشته ایمحالا یکی میاد روهوا حرف میزنه استاد شجریان امروز را امشب خوانده و ارزش کارش کم شده! واقعا تاسف آوره
user_image
پیرایه یغمایی
۱۳۹۳/۰۸/۱۶ - ۰۱:۳۷:۱۶
با جناب دکتر ترابی موافقم . بی گمان شاعر که حضرت مولانا باشد، هنگام سرودن این غزل - در واژه ی ( امروز) شور و حالی یافته است که در ( امشب ) نیافته / در هر صورت باید شورمندی شاعر را رعایت کرد
user_image
مهمان
۱۳۹۴/۰۸/۰۱ - ۱۶:۲۱:۲۵
سلامبه جان با آسمان عشق رفتم یعنی چی؟آیا نباید «به جان تا آسمان عشق رفتم» باشه؟؟
user_image
غلامرضا
۱۳۹۴/۰۸/۰۶ - ۱۷:۰۹:۳۴
من با نظر جناب انصاری موافقمدر بیت "به جان تا آسمان عشق رفتم" اشاره و کنایه ای به شب معراج دارد که رسول الله به آسمان هفتم رفتند.
user_image
نادر
۱۳۹۴/۰۸/۰۶ - ۱۷:۳۷:۳۳
ظاهرا این دکتر ترابی که این گونه سنگش را به سینه میزنید صرفا از استاد شجریان انتقاد کردند و درباره شعر اظهارنظری نفرمودند. متاسفم و در عجبم که ارزش کار استاد را اینچنین محک میزنند!!حافظ چو آب لطف زنظم تو می چکد...حاسد چگونه نکته تواند برآن گرفت
user_image
انوش
۱۳۹۴/۱۱/۲۳ - ۲۲:۵۹:۲۶
استادشجریان خوندن که از شهوت برون جستم من امشب..ودرمصرع بعدی چنان چیزی که در خاطر نیابدرو نیاید خونده!!نه تنها امشب روجایگزین امروزکردن بلکه رسما باجفت پارفتن توشعر!!ازشهوت برون رفتم من امشب معنی نداره
user_image
نصیری
۱۳۹۵/۰۳/۲۷ - ۱۴:۴۶:۳۶
سلامدوستانی که در خصوص استاد شجریان نظر راندند مشخصا از استاد آنقدر دور هستند که با اندک آشنایی می توانستند در مصاحبه های استاد وسواس ایشان برای انتخاب شعر را دریابند که ماهها زمان می برد و ایشان یک ادیب به تمام معنی هستند. ضمنا چطور این عزیزان هنوز توصیف اهالی موسیقی و ... را در مورد استاد نشنیدند که بعنوان نمونه جناب علی جهاندار فرمودند شجریان یک فیلسوف است. پس کمی در قضاوت و .. عادل باشیم و یگانه هنرمند کشور را که در شناساندن شعر و هنر و فرهنگ ایرانی به جهانیان زحمات زیادی کشیدند را عزیز بداریم.
user_image
حسین آزاد
۱۳۹۵/۱۰/۲۵ - ۱۴:۴۴:۲۴
استاد شجریاندر کنسرت آمریکای شمالی با گروه آوا و آهنگسازی خودشانباسپاس
user_image
آرش
۱۳۹۵/۱۲/۱۶ - ۱۶:۳۹:۰۱
دوستانی که نقد بر استاد شجریان برایشان گران است چرا به حاشیه می زنند یکی اومد گفت و سوال داره چرا چمبر شهوت شده و...شما میگی استاد یگانه آواز و فلانی گفت فیلسوفه و.... اصلا ربطی داره آیا؟؟؟
user_image
مهناز ، س
۱۳۹۵/۱۲/۱۶ - ۱۷:۴۵:۳۷
گرامی مهماندر فارسی با به ” به “ تبدیل می شود و بر عکسمثال : من و ساقی به هم سازیم { تازیم } و بنیادش بر اندازیم درین مانا که باهم می سازیمبه جان با آسمان عشق رفتم به ضرورت وزن به جای ” به “ ” با “ آورده و از تکرار هم پرهیز کردهمانا باشی
user_image
امیر
۱۳۹۵/۱۲/۲۹ - ۱۰:۳۰:۱۸
استاد شجریان شهوت نخوندن همون چنبر خوندن اگر دقت کنیدفکر میکنم اینجا بین اهالی ادبیات و موسیقی بحث افتاده.من اطلاعات زیادی راجع به ادبیات ندارم(یکم بالاتر از سطح عمومی هستم) اما به شخصه اونجوری که حال وهوای عرفانی رو حس کردم "امشب" برای من بسیار تاثیر گذار تره از نظر من الفاظ بیشتر از اینکه برای درستی نیاز به مستندات داشته باشه به تاثیر و حسی که رو آدم میزاره نیاز مند هستنالبته شاید افق و معنی "امروز" رو به درستی درک نکرده باشمدر هر حال در کار موسیقی ارزش های خیلی بیشتری مانند هماهنگی ساز ها ،آهنگ سازیه بی نظیر، احساس فوق العاده موسیقی بر روی مخاطب و... وجود داره و لفظی که خونده میشه در مقابل این ها ارزش خیلی پایین تری داره و اگرم به فرض محال استاد اشتباه خونده باشن حتی ذره ای از ارزش کار ایشون کم نمیشههمون جوری که مولانا میگه :هرکسی از ظن خود شد یار من از دورن من نجست اسرار من ممکنه همجوری که ما اهالی موسیقی نتونیم با ادبیات به اون اندازه که شما ارتباط برقرار میکنید ارتباط برقرار کنیم شما هم شاید نتونید لفظ مناسب اون حال و هوا که استاد "امشب" خوندن رو درک کنید البته بگم من بیشتر دیوان های حافظ و عطار و مولانا و سعدی رو حفظم
user_image
فرشته
۱۳۹۶/۰۴/۱۳ - ۱۵:۰۶:۴۹
باسلامدوستانی که گفتن شهوت ، لطفا تصنیف رو درست حسابی گوش بدن و سپس اظهار نظر کنن. چقدر جالبه که همه چیز رو سطحی میبینیم و میشنویم و قضاوتهای فلسفی هم میکنیم!!!
user_image
nabavar
۱۳۹۶/۰۴/۱۳ - ۱۶:۵۰:۳۹
مهناز بانو به نکته ی جالبی اشاره کردند{با و به} به هم تبدیل می شوند
user_image
وحیدی
۱۳۹۶/۰۹/۱۷ - ۰۴:۲۶:۵۵
چنان هستم من از مستی دل افروزکه از این تن برون جستم من امروزچنان چیزی که در ذهنت نیابدچنانستم چنانستم به هر روزبه دیده من به جانت سِیر کردمبه ذلت گر در این عزت شدم بوزگرفتم گوش هشیاری و گفتمبرو از من برون اے حرف دیروزبرو ای عقلِ گیرِ مصلحت جوکه مجنونے مرا اقبال بهروزبه دستم دادے اے یوسف، ترنجےکه دستان را بریدم جگرسوزچنانم کرده آن جام نگاهتشکستم خمره هاے میر نوروزنمی‌دانم کجایم یا چه گشتمولی دارم مقامی سخت فیروزبه من اقبال ِبی چون روی کردیز شوق ات قد کشیدم سخت پیروزتو برگردی دویدن پیشه منقراری نیست من را چو یک قوزچو می دانم به دل نزدیک ات استمدگر از خود پرستے جستم ای سوزمبند آن چاک مرمرگون  تبریزکه شد چشمم چو ماهی اے غم افروزوحیدی… 96/9/16 بداهه
user_image
لیلی رابربند
۱۳۹۶/۱۰/۰۶ - ۱۲:۴۹:۵۹
جناب انصاری شعری رو که از حضرت فریدالدین مثال زدید هم تصرف شده درش صحیحش نیم مست هست نه مست مست چرا که در بیت بعزگبعدی می فرماید سر به بازار قلندر در نهم کسی که هنوز راه بازار قلتدر رو میدونه و قصد داره که به اونجا بره مست مست نیست بلکه نبمه مست هست قصد آن دارم که امشب نیم مست پایکوبان کوزه ی دردی بدست
user_image
امید مقدسی
۱۳۹۶/۱۰/۱۵ - ۰۷:۳۱:۱۹
درود بر عزیزانالبته جناب استاد شجریان چنبر خواندند و ایرادی به حضرت عالی وارد نیستو در مورد تبدیل امشب به به امروز،گاهی اوقات در موسیقی برای اینکه ملودی و شعر هارمونی پیدا کنند به شرط تغییر نکردن معنا میتوانیم تصرف انجام دهیمو اینکه دوستان و بزرگواران خیلی سخت گیر نباشند.
user_image
علیرضا فرساد
۱۳۹۶/۱۰/۱۵ - ۱۵:۰۰:۱۳
با عرض سلام.نه با ادبیات اشنا هستم و نه با موسیقی.پس جسارت من را از نظر دادن ببخشید. اما امروز و امشب از نظر معنی فرق ندارد. اگاهی ناب که برای مشتاقان می اید ، زمان و مکان ندارد. شب و روز در اشعار عارفان فقط استعاره هست. ما نباید فقط ظاهر کار را ببینیم باید در مفهوم تامل کرد. خوب وقتی اگاهی می اید ، همچون خورشید می تاید و روز خواهد بود. نه اینکه حتما روز یا شب اگاهی برای مولانا امده باشد. نکته دوم: چنبر به معنی حلقه هست. ما در حلقه هستیم تا انشالله به کمال نهایی برسیم. "سلسله موی دوست حلقه دام بلاست" البته اینجا میتواند به معنی خروج روح به سمت تعالی هم باشد چرا که چنبر معنی استخوانی در قفسه سینه هم میدهد ولذا میتواند به این معنی باشد که به سبب اگاهی انگار از دنیای مادی و جسم خارج شدم. ولی به نظرم چنبر به حلقه نزدیک تر است.سپاس
user_image
محسن حسن وند
۱۳۹۷/۱۲/۱۰ - ۰۱:۲۳:۱۳
در این غزل، عارف از چنبر چرخ بیرون جسته است، یعنی به لازمان و لامکان رفته است. پس در کل، بحث در مورد امشب یا امروز در لازمان و چنین تجربه عرفانی غیر قابل وصفی زیاد موضوعیتی ندارد. از طرفی دیگر، چون عارف این غزل را بعد از این تجربه سرتاسر نورانی، و بعد از معلوم شدن «نحن تقرب ...» سروده است، یعنی بعد از تجربه خدا در درون خود( البته آن خود بی خود، او)، دیگر دم از شب زدن هیچ معنایی ندارد. همچنین، وجود « شمس» در بیت پایانی دال بر روز است، آنهم نورانی ترین روز.
user_image
محسن حسن وند
۱۳۹۷/۱۲/۱۰ - ۰۱:۲۸:۵۹
در حاشیه قبلی، اشتباه تایپی صورت گرفته و «نحن اقرب...» درست است نه « نحن تقرب...».
user_image
فرهاد امیری
۱۳۹۷/۱۲/۱۲ - ۰۶:۰۹:۵۰
درود بر دوستان گرامیدوستان اگه میشه دو بیت آخر شعر را برام معنی کنید لطفا
user_image
محسن ، ۲
۱۳۹۷/۱۲/۱۲ - ۰۹:۳۶:۴۸
فرهاد جان چو نحن اقربم معلوم آمددگر خود را بنپرستم من امروزمبند آن زلف شمس الدین تبریزکه چون ماهی در این شستم من امروز:{ولَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ ۖ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِهمانا انسان را آفریدیم و همواره آنچه را در درونش می گذرد می دانیم، و ما از رگِ گردن به او نزدیک تریم }، آیه ی قرآن استمی گوید: از آن زمان که این آیه را خواندم و معلومم شد که خدا از رگ گردن به من نزدیکتر است دیگر خود را نمی پرستمدل به زلف شمس مبند که چون ماهی از این قلاب می گریزمدرین مانا : عشقِ خدا را به دلبستگی شمس الدین ترجیح می دهم
user_image
مهدی رفیق طاهری
۱۳۹۸/۰۱/۲۲ - ۰۰:۴۹:۵۰
بنظر می رسد "چنان مستم من امروز" صحیح تر باشد. در عالم عرفان در اشعار و متون دینی این دنیا به "چاه" یا "خانه تاریک" یا "زلف یار" و مانند آنها که مفهوم تاریکی و ظلمت را برساند، تشبیه شده است. بلوغ عرفانی نیز حرکت از "ظلمات الی النور" است. یوسف حسنی و این عالم چو چاه - وین رسن صبرست بر امر اله (مولانا)کفر زلفش ره دین می‌زد و آن سنگین دل در پی اش مشعلی از چهره برافروخته بود (حافظ)پیل اندر خانۀ تاریک بود - عرضه را آورده بودندش هنوداز برای دیدنش مردم بسی - اندر آن ظلمت همی شد هر کسی (مولانا)بعنوان مثال وقتی که صحبت از" شب قدر" می شود منظور این نیست که انسان لزوما در شبی از شب ها قدر و منزلت خود را دریابد. ممکن است این اتفاق خجسته و مبارک در یک ظهر دل انگیز اتفاق بیفتد! مقصود اینست که فرد در دل تاریکی بوده و به نور و اشراق رسیده است. عموما در اشعار مولانا و حافظ و.. عموما هرگاه صحبت از فراق و غم هجر و.. باشد از شب و ظلمت صحبت می شود و هرگاه از اتصال و سرمستی و مقیم کوی دوست شدن صحبت می شود از نور و روشنایی و روز وصل صحبت می شود. البته خوب عموما شوق وصال و ناله از فراق و در آرزوی وصل بودن بیشتر از خود وصل بوده و باصطلاح عموما شب است تا روز!! و عموما ناله و گریه است تا رقص و سماع. ذکر این نکته هم خالی از لطف نیست که در بسیاری از اوقات برای عرفا حتی "شب و روز" یا "کفر و دین" و "ظلمت و نور" در برابر آن وحدانیت بی همتا رنگ می بازد و یک رنگی جای آنرا می گردد. (این قدر که ما حساسیم که در این شعر شب بوده یا روز عرفا خودشان حساس نیستند!!(شوخی)!!)حافظ شکایت از غم هجران چه می کنی در هجر وصل باشد و در ظلمت است نور(حافظ)درون ظلمتی می جو صفاتش که باشد نور و ظلمت محو ذاتش (مولانا)
user_image
حجت الله ماله میر
۱۳۹۸/۰۴/۱۰ - ۱۲:۴۷:۱۹
عزیزان به ورای کلمات بروید به معانی کلمات که در فکر هویدا میشوند و نقش دانش را ایفا میکنند بسنده نکنیم تلاش کنیم خودمان مستی مولانا را تجربه کنیم خودمان در وجودمان تحن اقرب را پیدا کنیم ما همه کامل هستیم هستی کاستی نیافریده سوره ملک بخوانید ببیند سوره انسان بخوانید حالات مستی برای من و شماست تلاش کنیم در وجودمان ریسمان حق را پیدا کنیم این همه مثنوی است این چکیده همه ادبیات جهان است خودت را جستجو کن خودت مست باش خودت مولانا باش
user_image
داود
۱۳۹۸/۰۷/۰۸ - ۱۶:۵۸:۵۹
استاد شجریان هم از کلمه چنبر استفاده کرده
user_image
میلاد
۱۳۹۹/۰۲/۱۰ - ۱۲:۲۷:۱۳
هرچقدر هم از واژه هایی نظیر دکتر در پیشوند و پسوند اسامیتون استفاده کنید باز هم سر سوزن حقی ندارید ک اینقد راحت راجبه استاد شجریان صحبت بکنیدهروقت از لحاظ فهم و درک شعر و موسیقی به حد استاد لطفی رسیدید بیاید راجبه استاد شجریان نظر بدین ای کاش گنجور حاشیه نویسی نداشت تا نوشته های بعضی دکتر و فیلسوف مانند رو هیچوقت نمیدیدمشجریان با امثال مشیری و سایه نشست و برخاست داشته ینی شما ب اندازه مشیری و سایه از ادبیات و شعر سر درمیارین دکترهای ارجمند؟اگر از لحاظ مفهوم شعر این تغییر امروز ب امشب مشکلی داشت مطمئنا این اساتید ب استاد شجریان گوشزد میکردندر آخر هم بگم لطفا سمعک هاتونو درست کنید! استاد واژه‌ی 'چنبر' رو میگن ن شهوت!!! خدا ب داد ادبیات ایران برسه با وجود همچین دکتر و فیلسوف هایی
user_image
محسن
۱۳۹۹/۰۲/۲۹ - ۲۳:۳۷:۴۹
به نظر من یک خواننده با درست کردن وزن شعر که برای خواندن در دستگاه های موسیقی لازم هست میتونه تصرفاتی در شعر داشته باشه و منم در خیلی از اشعار به سلیقه خودم تغییراتی میدم که ممکن حتی شعر جدیدی بشه با وزن دیگه البته اینکه بهتر میشه یا نه بحث دیگه ای هست
user_image
فرزام
۱۳۹۹/۰۵/۱۳ - ۰۷:۵۷:۲۰
من ارادت بسیار به شجریان عزیز و گرامی دارم، و مرید کوچک آستان حضرت مولانا و مقتدانا جلال الدین هستم. به گمان بنده در اشعار شورانگیز مولانا نمی توان دست برد. همانگونه که خود حضرت نیز به حک و اصلاح اشعار خود نمی پرداخته، برخلاف حضرت حافظ که بنا بر قول معروف، بارها و بارها الماس اشعاررا می تراشیده . اینکه استاد شجریان امروز را به امشب بر می گرداند بی گمان از ضروریات موسیقایی است و آگاهانه به کار گرفته شده و نه با نیت دست اندازی در شعر حضرت مولانا.
user_image
علیرضا
۱۳۹۹/۰۵/۲۹ - ۱۳:۲۶:۱۰
به جان با آسمان عشق رفتم...تعبیری زیبا از روح و توصیفی والا از آن به آسمان عشق است.آسمان در ادبیات به بلندترین نقطه و والاترین مکانی است که انسان میتواند به آن برسد و در این بیت شاعر جان را با بلندترین جایگاه روح که عشق خدا است همراه کرده یعنی از روح به والاترین نماد عشق به خدا تعبیر کرده و این ستودنی است...یعنی من با جان فانی ام به همراه روحم که بهترین و والاترین نماد عشق به خداست به دیدار او رفتم که اشاره به معراج است نه فقط به معراج پیامبر بلکه به معراج انسانیت.از سویی دیگر این بیت میتواند به این معنی باشد که من با این جسم و صورت پست و فانی ام به دیدار خدا که عاشق ترین است و جایگاهش بلندترین جایگاه عاشقان حقیقی است رفتم...این تعبیر من از این بیت است که تقدیم شد
user_image
رضا اکبری
۱۳۹۹/۰۷/۲۲ - ۰۲:۲۵:۰۴
دوستان گرامی، بهتر هست به تصنیف استاد شجریان مراجعه کنید و بعد نظر قاطع بدید. ایشون میخونن که از چنبر برون جستم نه شهوت!
user_image
ناصر
۱۳۹۹/۰۹/۱۱ - ۱۶:۳۳:۵۵
خیلی جالبه؛ یک عده ظاهرا یا تا الان این تصنیف رو با صدای شجریان نشنیدن، یا شنوایی مناسب ندارن، چون شجریان به وضوح کلمه مورد نظر رو "چنبر" می‌خونه.
user_image
رضا
۱۳۹۹/۰۹/۱۵ - ۰۲:۱۴:۲۱
با سلام خدمت همه عزیزاناستاد شجریان اشعار رو با دقت تمام و با مشورت انتخاب می کردندایشون خیلی واضح میگن از چنبر برون جستم نه از شهوت
user_image
یسنا
۱۳۹۹/۱۰/۱۳ - ۱۷:۰۳:۵۲
می بینم که بین اساتید عزیز که حتی گوش هایشان نمیتواند فرق "شهوت" و "چنبر" که خواننده خوانده است را تشخیص دهد بحث افتاده.این دوستان عزیز علاوه بر مشکل شنوایی گویا سواد ادبی و موسیقیایی پایینی دارند و جز نفرت ورزیدن به هنرمندان کار دیگری بلد نیستند.ایشان "شب" خواندند چون ممکن است در بعضی نسخ "امشب" جای "امروز" آمده باشد(از لفظ "شاید" استفاده کردم زیرا به نسخ مختلف در حال حاضر دسترسی ندارم و با اطمینان عرض نمیکنم)و چون ردیف است قابل تشخیص نیست. و اینکه در موسیقی و تصنیف سازی چنین تصرف هایی انجام میگیرد؛ بر فرض که کار استاد شجریان تصرف باشد. اولین بار هم نیست، آخرین بار هم نخواهد بود.البته امیدواریم به دوستان همیشه کارشناس بر نخورد.
user_image
فراموشی
۱۴۰۰/۱۰/۰۶ - ۰۴:۴۷:۳۹
سلام و عرض ادب  مطالب دوستان رو خوندم - بارها جستجو کردم که این غزل رو با ردیف من امشب پیدا کنم ولی نکردم به نظرم استاد به خاطر موسیقی درونی شعر که من امشب در آواز روانتر بوده به این ردیف تغیرش دادند اما مسئله اصلی اینجاست که هرچند بسیار زیبا اجرا کردن ولی دستکاری یک اثر هنری اصلا قابل قبول نیست حتی اگر صاحب اثر در قید حیات نباشد یا دسترسی به اون غیر ممکن باشد. شاید هم در نسخه ای که استاد شجریان داشتن ردیف شعر من امشب بوده برای من قابل قبول نیست که استاد عمدا ردیف رو تغییر داده باشن
user_image
hossein torabi parizi
۱۴۰۰/۱۰/۰۸ - ۱۸:۵۳:۰۴
جناب عباسی   فسا خیر در شناسنامه من نیامده است چنانکه استاد در سجل استاد کدکنی ، می اورم زیرا که دوستان ودانشجویان مرا بدین نام میشناسند همین، این عنوان امروزه چنان.     ....خور شده است که برادران سمنانی هم بر دوش میکشند!!! جوش مزنید و شما نادر گرامی بدانید که من کوچکتر از آنم که کسان سنگم به سینه زنند.
user_image
hossein torabi parizi
۱۴۰۰/۱۰/۰۸ - ۱۸:۵۶:۱۷
دکتر ترابی
user_image
م ر ن
۱۴۰۱/۰۶/۲۵ - ۱۲:۲۸:۰۷
چنبر به معنی عزا و مصیبته، معنی مصرع دوم بیت اول میشه: که از عزا و مصیبت رها شدم من امروز
user_image
موسی عبداللهی
۱۴۰۲/۰۶/۲۸ - ۱۳:۳۵:۵۲
  🔹شرح ابیات:     ✍️آنقدر 🍷مستم، امروز آنقدر مستم که امروز از💢 حلقه بیرون پریدم. چیزی که💯 هرگز به ذهن🧠 خطور نمی کند، حتی من نیز هستم، حتی👀 امروز نیز چنین هستم.     👈با روح💞 و روان به بهشت عشق 🌈رفتم، گرچه امروز در این دنیای💥 پست هستم.عقل را در گوشم گرفتم و گفتم: «عقل برو 🙅بیرون که امروز از دست تو فرار کردم.     ✅ دست هایت👐 را از من بشور، زیرا امروز به ❤️عاشق دیوانه👻 ملحق شده ام. که یوسف یک🍊 پرتقال به دست من داد.  در نتیجه🌀 امروز هر دو دستم🩸 زخمی شده است.     ⏩- آن کوزه ی پر از🥂 شراب مرا به چنان🧚 حالتی رساند که امروز مثل کوزه 🏺شکستم.نمی دانم 🤷کجا هستم، اما جایگاه✨ مبارکی است که امروز در آن هستم.     🔚 بخت با 💖عشوه به سراغ من آمد.  از سر مستی ⏳امروز در را به🗣️ روی او بستم. وقتی برگشت من به دنبالش🏃 دویدم، امروز حتی💤 یک لحظه هم ننشستم.     🔑از آنجا که ما 😻نزدیکتر هستیم، امروز دیگر خود را پرستش🤲 نمی کنیم.  شمس الدین☀️ تبریزی  آن روزرا نبیند که من امروز مثل 🐠ماهی در این تور هستم.  
user_image
دوستدار
۱۴۰۳/۰۳/۱۶ - ۱۸:۳۴:۲۶
جناب عباسی فسا، هرگز خویش با کس یا کسان مقایسه نکرده ام، تنها همانندگی من و استاد یاد شده در روستایی بودنمان است همین   "  وگرنه.      میان کمترین با پیر کدکن.       تفاوت از فسا تا تاشکند است تندرست و شادکام بوید