
مولانا
غزل شمارهٔ ۱۱۸۷
۱
در این سرما سر ما داری امروز
دل عیش و تماشا داری امروز
۲
میفکن نوبت عشرت به فردا
چو آسایش مهیا داری امروز
۳
بگستر بر سر ما سایه خود
که خورشیدانه سیما داری امروز
۴
در این خمخانه ما را میهمان کن
بدان همسایه کان جا داری امروز
۵
نقاب از روی سرخ او فروکش
که در پرده حمیرا داری امروز
۶
دراشکن کشتی اندیشهها را
که کفی همچو دریا داری امروز
۷
سری از عین و شین و قاف برزن
که صد اسم و مسما داری امروز
۸
خمش باش و مدم در نای منطق
که مصر و نیشکرها داری امروز
تصاویر و صوت

نظرات
فواد .