
مولانا
غزل شمارهٔ ۱۲۰۸
۱
حال ما بیآن مه زیبا مپرس
آنچ رفت از عشق او بر ما مپرس
۲
زیر و بالا از رخش پرنور بین
ز اهتزاز آن قد و بالا مپرس
۳
گوهر اشکم نگر از رشک عشق
وز صفا و موج آن دریا مپرس
۴
در میان خون ما پا درمنه
هیچم از صفرا و از سودا مپرس
۵
خون دل میبین و با کس دم مزن
وز نگار شنگ سرغوغا مپرس
۶
صد هزاران مرغ دل پرکنده بین
تو ز کوه قاف و از عنقا مپرس
۷
صد قیامت در بلای عشق اوست
درنگر امروز و از فردا مپرس
۸
ای خیال اندیش دوری سخت دور
سر او از طبع کارافزا مپرس
۹
چند پرسی شمس تبریزی کی بود
چشم جیحون بین و از دریا مپرس
تصاویر و صوت

نظرات
کوروش
nabavar
همایون