
مولانا
غزل شمارهٔ ۱۲۱۰
۱
نیست در آخرزمان فریادرس
جز صلاح الدین صلاح الدین و بس
۲
گر ز سر سر او دانستهای
دم فروکش تا نداند هیچ کس
۳
سینه عاشق یکی آبیست خوش
جانها بر آب او خاشاک و خس
۴
چون ببینی روی او را دم مزن
کاندر آیینه زیان باشد نفس
۵
از دل عاشق برآید آفتاب
نور گیرد عالمی از پیش و پس
تصاویر و صوت

نظرات
همایون