
مولانا
غزل شمارهٔ ۱۲۳۱
۱
وقتت خوش وقتت خوش حلوایی و شکرکش
جمشید تو را چاکر خورشید تو را مفرش
۲
بخرام بیا کاین دم والله که نمیگنجد
نی میوه و نی شیوه نی چرخ و مه و مه وش
۳
جز ما و تو و جامی دریا کف خوش نامی
چون دیگ مجوش از غم چون ریگ بیا درکش
۴
زان سوی چو بگذشتم شش پنج زنش گشتم
یا رب که چهها دارد زان جانب پنج و شش
۵
ناساخته افتادم در دام تو ای خوش دم
ای باده در باده ای آتش در آتش
۶
نی بس کن و نی بس کن خود را همه اخرس کن
کاین نیست قرائاتی کش فهم کند اخفش
تصاویر و صوت

نظرات
نادر..
همایون