مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۲۳۱

۱

وقتت خوش وقتت خوش حلوایی و شکرکش

جمشید تو را چاکر خورشید تو را مفرش

۲

بخرام بیا کاین دم والله که نمی‌گنجد

نی میوه و نی شیوه نی چرخ و مه و مه وش

۳

جز ما و تو و جامی دریا کف خوش نامی

چون دیگ مجوش از غم چون ریگ بیا درکش

۴

زان سوی چو بگذشتم شش پنج زنش گشتم

یا رب که چه‌ها دارد زان جانب پنج و شش

۵

ناساخته افتادم در دام تو ای خوش دم

ای باده در باده ای آتش در آتش

۶

نی بس کن و نی بس کن خود را همه اخرس کن

کاین نیست قرائاتی کش فهم کند اخفش

تصاویر و صوت

کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 473
محسن لیله‌کوهی :
عندلیب :

نظرات

user_image
نادر..
۱۳۹۶/۱۱/۱۴ - ۲۱:۳۸:۲۵
ای باده در بادهای آتش در آتش..
user_image
همایون
۱۴۰۱/۰۷/۱۵ - ۱۰:۱۲:۳۴
زمان نخستین ایزد ایرانی است زمان بیکران  دریای هستی است انسان زمان را در چنگ خود می‌گیرد انسان زمان را رنگ آمیزی می‌کند انسان در زمان می رخسد و انسان زمان را خوش می‌کند انسان زمان را می نوشد و انسان زمان را تصاحب می‌کند  اینگونه انسان به جمشیدی می‌رسد و‌خورشید هستی می‌شود و برتر می‌شود  با شیرین کردن زمان انسان همه زمان را چون دریا مینوشد این نکته بر همه کس آشکار و دیدنی و شنیدنی نیست هرچند توانایی آن را دارد