
مولانا
غزل شمارهٔ ۱۲۳۵
۱
نگاری را که میجویم به جانش
نمیبینم میان حاضرانش
۲
کجا رفت او میان حاضران نیست
در این مجلس نمیبینم نشانش
۳
نظر میافکنم هر سو و هر جا
نمیبینم اثر از گلستانش
۴
مسلمانان کجا شد نامداری
که میدیدم چو شمع اندر میانش
۵
بگو نامش که هر کی نام او گفت
به گور اندر نپوسد استخوانش
۶
خنک آن را که دست او ببوسید
به وقت مرگ شیرین شد دهانش
۷
ز رویش شکر گویم یا ز خویش
که کفو او نمیبیند جهانش
۸
زمینی گر نیابد شکل او چیست
که میگردد در این عشق آسمانش
۹
بگو القاب شمس الدین تبریز
مدار از گوش مشتاقان نهانش
تصاویر و صوت

نظرات