مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۲۵

۱

گفتی که گزیده‌ای تو بر ما

هرگز نبدست این مفرما

۲

حاجت بنگر مگیر حجت

بر نقد بزن مگو که فردا

۳

بگذار مرا که خوش بخسپم

در سایه‌ات ای درخت خرما

۴

ای عشق تو در دلم سرشته

چون قند و شکر درون حلوا

۵

وی صورت تو درون چشمم

مانند گهر میان دریا

۶

داری سر ما سری بجنبان

تو نیز بگو زهی تماشا

۷

آن وعده که کرده‌ای مرا دوش

کو زهره که تا کنم تقاضا

۸

گر دست نمی‌رسد به خورشید

از دور همی‌کنم تمنا

۹

خورشید و هزار همچو خورشید

در حسرت تست ای معلا

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 115
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 86
علیرضا بخشی زاده روشنفکر :
پری ساتکنی عندلیب :

نظرات

user_image
شهریار
۱۳۹۴/۱۲/۲۱ - ۱۷:۰۲:۲۷
ادم احساس میکنه عقده هاش خالی میشه با خوندن این غزلحیف خود مولانا نیست تشکر کنیم ازش واقعا
user_image
نادر..
۱۳۹۷/۰۱/۲۱ - ۰۹:۰۵:۴۰
داری سر ما سری بجنبانتو نیز بگو زهی تماشا..