مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۲۵۲

۱

آن که مه غاشیه زین چو غلامان کشدش

بوک این همت ما جانب بستان کشدش

۲

گرچه جان را نبود قوت این گستاخی

آنک جان از مدد رحمت جانان کشدش

۳

هر دم از یاد لبش جان لب خود می‌لیسد

ور سقط می‌شنود از بن دندان کشدش

۴

جانب محو و فنا رخت کشیدند مهان

تا بقا لطف کند جانب ایشان کشدش

۵

ای بسا جان که چو یعقوب همی زهر چشد

تا که آن یوسف جان در شکرستان کشدش

۶

هر کسی کو بتر از وی خرد فخر کند

گرچه چون ماه بود چرخ به میزان کشدش

۷

هر که در دیده عشاق شود مردمکی

آن نظر زود سوی گوهر انسان کشدش

۸

کافر زلف وی آن را که ز راهش ببرد

کفر آید بر او جانب ایمان کشدش

۹

شمس تبریز مرا عشق تو سرمست کند

هر کی او باده کشد باده بدین سان کشدش

تصاویر و صوت

کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 480
عندلیب :

نظرات

user_image
Neeknaam
۱۳۹۱/۰۸/۱۹ - ۱۵:۴۷:۳۴
در خط ششم متن می‌‌گویدآگر کسی‌ کو بتر از وی خرد فخر کند که در آن سه کلمه بتر از وی مجزا هستندولی شاید این شعر در واقع اینطور باشدهر کسی کو بترازوی خرد فخر کندیعنی‌ کلمه "ترازو" یک کلمه است.مسالهٔ تفاوت فاصله داخل کلمه و بین دو کلمه مشکل زبان فارسی است.
user_image
مهدی
۱۳۹۹/۰۷/۰۱ - ۰۹:۴۳:۴۲
احتمالا وزن فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن هستش