مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۲۵۶

۱

آنک جانش داده‌ای آن را مکش

ور ندادی نقش بی‌جان را مکش

۲

آن دو زلف کافر خود را بگو

کای یگانه اهل ایمان را مکش

۳

آفتابا روی خود جلوه مکن

چند روزی ماه تابان را مکش

۴

چون تو سیمرغی به قاف ذوالجلال

بازگرد و جمله مرغان را مکش

۵

در میان خون هر مسکین مرو

جز قباد و شاه خاقان را مکش

۶

گر مرا دربان عشقت بار داد

از سر غیرت تو دربان را مکش

۷

گر فضولم من که مهمان توام

شرط نبود هیچ مهمان را مکش

۸

مست میدانم ز مِی‌ دانم خراب

شیشه مشکن مست میدان را مکش

۹

شمس تبریزی توی سلطان من

بازگشتم باز سلطان را مکش

تصاویر و صوت

کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 481
علیرضا بخشی زاده روشنفکر :
عندلیب :

نظرات