
مولانا
غزل شمارهٔ ۱۲۵۹
۱
عقل آمد عاشقا خود را بپوش
وای ما ای وای ما از عقل و هوش
۲
یا برو از جمع ما ای چشم و عقل
یا شوم از ننگ تو بیچشم و گوش
۳
تو چو آبی ز آتش ما دور شو
یا درآ در دیگ ما با ما بجوش
۴
گر نمیخواهی که خردت بشکند
مرده شو با موج و با دریا مکوش
۵
گر بگویی عاشقم هست امتحان
سر مپیچ و رطل مردان را بنوش
۶
میخروشم لیکن از مستی عشق
همچو چنگم بیخبر من از خروش
۷
شمس تبریزی مرا کردی خراب
هم تو ساقی هم تو می هم می فروش
تصاویر و صوت

نظرات
همایون