مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۲۶۲

۱

گر جان به جز تو خواهد از خویش برکنیمش

ور چرخ سرکش آید بر همدگر زنیمش

۲

گر رخت خویش خواهد ما رخت او دهیمش

ور قلعه‌ها درآید ویرانه‌ها کنیمش

۳

گر این جهان چو جانست ما جان جان جانیم

ور این فلک سر آمد ما چشم روشنیمش

۴

بیخ درخت خاکست وین چرخ شاخ و برگش

عالم درخت زیتون ما همچو روغنیمش

۵

چون عشق شمس تبریز آهن ربای باشد

ما بر طریق خدمت مانند آهنیمش

تصاویر و صوت

کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 483
عندلیب :

نظرات

user_image
مهدی یگانه
۱۴۰۰/۰۸/۰۹ - ۲۲:۴۱:۲۲
سلام و عرض ادب  اساتید لطفا تفسیر و منظور این غزل را لطف بفرمایند  بیان کنند  باتشکر فراوان
user_image
ملیکا رضایی
۱۴۰۰/۰۸/۱۰ - ۰۹:۳۷:۰۲
خدمت کامل و تمام به یار و نشان دادن عشق و ارادت خویش به معشوق    تمام بودن دوست و محکم کردن دوستی  بزرگی او و کوچکی خود ...  شعری پر مایه و مجموعه ای و از هر و کل ... 
user_image
سفید
۱۴۰۳/۰۱/۱۲ - ۱۱:۵۰:۴۴
  گر جان به جز تو خواهد از خویش برکنیمش...  
user_image
سفید
۱۴۰۳/۰۱/۱۲ - ۱۱:۵۱:۴۰
  گر این جهان چو جان است ما جان جان جانیم