
مولانا
غزل شمارهٔ ۱۲۶۷
۱
در عشق آتشینش آتش نخورده آتش
بیچهره خوش او در خوش هزار ناخوش
۲
دل از تو شرحه شرحه بنشین کباب میخور
خون چون میست جوشان بنشین شراب میچش
۳
گوشی کشد مرا می گوشی دگر کشد وی
ای دل در این کشاکش بنشین و باده میکش
۴
هفت اخترند عامل در شش جهت ولیکن
ای عشق بردریدی این هفت را از آن شش
۵
گاهی چو آفتابم سرمایه بخش صد مه
گه چون مهم گذاران در عشق یار مه وش
۶
گر منکری گریزد از عشق نیست نادر
کز آفتاب دارد پرهیز چشم اعمش
۷
صدغ الوفاء حقاء من فقدکم مشوش
وجه الولاء حقاء من عبرتی منقش
۸
القلب لیس یلقی نادیک کیف یصبر
الاذن لیس یلقن حادیک کیف ینعش
تصاویر و صوت

نظرات