
مولانا
غزل شمارهٔ ۱۲۷
۱
کو مطرب عشق چست دانا
کز عشق زند نه از تقاضا
۲
مردم به امید و این ندیدم
در گور شدم بدین تمنا
۳
ای یار عزیز اگر تو دیدی
طوبی لک یا حبیب طوبی
۴
ور پنهانست او خضروار
تنها به کنارههای دریا
۵
ای باد سلام ما بدو بر
کاندر دل ما از اوست غوغا
۶
دانم که سلامهای سوزان
آرد به حبیب عاشقان را
۷
عشقیست دوار چرخ نه از آب
عشقیست مسیر ماه نه از پا
۸
در ذکر به گردش اندرآید
با آب دو دیده چرخ جانها
۹
ذکرست کمند وصل محبوب
خاموش که جوش کرد سودا
تصاویر و صوت


نظرات
تنها