
مولانا
غزل شمارهٔ ۱۲۸۰
۱
جان منست او هی مزنیدش
آن منست او هی مبریدش
۲
آب منست او نان منست او
مثل ندارد باغ امیدش
۳
باغ و جنانش آب روانش
سرخی سیبش سبزی بیدش
۴
متصلست او معتدلست او
شمع دلست او پیش کشیدش
۵
هر که ز غوغا وز سر سودا
سر کشد این جا سر ببریدش
۶
هر که ز صهبا آرد صفرا
کاسه سکبا پیش نهیدش
۷
عام بیاید خاص کنیدش
خام بیاید هم بپزیدش
۸
نک شه هادی زان سوی وادی
جانب شادی داد نویدش
۹
داد زکاتی آب حیاتی
شاخ نباتی تا به مزیدش
۱۰
باده چو خورد او خامش کرد او
زحمت برد او تا طلبیدش
تصاویر و صوت

نظرات
Namjoo
امین کیخا
امین کیخا
محمد رضا
مهدیار
بهنام
سجاد
محسن
مهدی
محمدعلی اعتمادراد
جلال الدین
محمدرضا
محمدرضا
البرز
بهمن
امیر حسین
بی نیاز
مهدی
امیر موسوی
صمد
ناشناس
Farbod
احسان
عیسی
سحر
آنا
سید
یه رهگذر
امیر
یه رهگذر
مسیح مصطفوی
مریم
محمدرضا صفایی
عیسی
علیرضا
محسن
محسن
بامداد
بابک چندم
نازنین
صادق
مرجان
مجید
امیرحسین
صادق
فریبا نصیرآبادی
مهیار
فاطمه
میثم
وفا
وفا
دلسرد
هیچ
jalal bahador
ایمان
سجاد
پریشان
فهیمه
گمنام
محمد کریمی
علی اصغر جاهد اورنگ
فهیمه
رهام آریاراد
جواد
arad
arad
علی
Prologlover
جک مزدور
حضرت مولانا
نور درون
جلال الدین
آرزو
علی
فرزام
سید
روفیا
رنگارنگ
مهناز ، س
nabavar
ان سان
مهدی اکشن
رضا عظیمی
روفیا
هادی طاهرخانی
رنگارنگ
فاطمه
افشین
فریدون
پدرام
علی
نسترن
حسین ۱
هادی
خواجوی
محمدرضا
موسوی
پوریا ق
نعیمه
نادر..
نادر..
نعیمه
غزل
بابک
هادی
مجید
عرفان
رحیمی
حسین
احسان
بابک
موسوی
Raのℳan.k
عباس
مهدی صابری
مهدی صابری
مهدی
حسین فتحی
م. عادل
م. عادل
ناشناس
غلامرضا
ما را همه شب نمی برد خواب
Mahyar
شهلا
محمد
تاتی
حسین جباری
جعفری
علی
Bahar
خسرو
یوسف
Hossein Aghaei
Ouchen
میلاد کونانی
زیبا روز
جاوید وطنخواه
مهدی
کورش صحرائیان
موسی عبداللهی
پندار پاکزاد
پاسخ بدید
علیرصا علیرصایی