مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۲۸۳

۱

ندا رسید به عاشق ز عالم رازش

که عشق هست براق خدای می‌تازش

۲

تبارک الله در خاکیان چه باد افتاد

چو آب لطف بجوشید ز آتش نازش

۳

گرفت شکل کبوتر ز ماه تا ماهی

ز عشق آنک درآید به چنگل بازش

۴

گرفت چهره عشاق رنگ و سکه زر

ز عشق زرگر ما و ز لذت گازش

۵

در آن هوا که هوا و هوس از او خیزد

چه دید مرغ دل از ما ز چیست پروازش

۶

گهی که مرغ دل ما بماند از پرواز

که بست شهپر او را کی برد انگازش

۷

مگو که غیرت هر لحظه دست می‌خاید

که شرم دار ز یار و ز عشق طنازش

۸

ز غیرتش گله کردم به خنده گفت مرا

که هر چه بند کند او تو را براندازش

تصاویر و صوت

کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 490
عندلیب :

نظرات

user_image
شکوه
۱۳۹۲/۰۴/۳۱ - ۱۳:۲۸:۱۰
براق نام مرکب حضرت رسول (ص)است
user_image
شکوه
۱۳۹۲/۰۴/۳۱ - ۱۳:۲۹:۰۶
خونده ام که ریشه براق از بارق است به معنی باره و مرکب
user_image
شکوه
۱۳۹۲/۰۴/۳۱ - ۱۳:۳۵:۵۰
تازیدن علاوهبر دویدن و به تاخت رفتن و هجوم بردن معنی زادن هم میدهد