مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۲۹۱

۱

توبه من درست نیست خموش

من بی‌توبه را به کس مفروش

۲

بندهٔ عیب‌ناک را بمران

رحمت خویش را از او بمپوش

۳

تو سمیع ضمیر و فکری و ما

لب ببسته همی‌زنیم خروش

۴

هر غم و شادی‌یی که صورت بست

پیش تصویر توست خدمت کوش

۵

نقش تسلیم گشته پیش قلم

گه پلنگش کنی و گاهی موش

۶

می‌نماید فسرده هر چیزم

همچو دیگ‌ند هر یکی در جوش

۷

می‌زند نعره‌های پنهانی

ذره ذره چو مرغ مرزنگوش

۸

وقت آمد که بشنوید اسرار

می‌گشاید خدا شما را گوش

۹

وقت آمد که سبزپوشان نیز

در رسند از رواق ازرق‌پوش

تصاویر و صوت

کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 492
عندلیب :

نظرات