مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۲۹۳

۱

علی الله ای مسلمانان از آن هجران پرآتش

ظلام فی ظلام من فراق الحب قد اغطش

۲

چو دور افتاد ماهی جان ز بحر افتاد در حیله

کما حوت الشقی الیوم فی ارض الفلاینبش

۳

عجب نبود اگر عاشق شود بی‌جان در این هجران

اذا ما الحوت زال الماء لا تعجب بان تعطش

۴

اگر منکر شود مردی ز سوز عاشق سوزان

متی یمتاز عین الشمس من عین له اعمش

۵

چو فرش وصل بردارد شفا از منزل عاشق

فراش من لهیب النار من تحت الفتی یفرش

۶

که تا پیغام آن یوسف بدین یعقوب عشق آید

یبرد ذاک و البستان و الفردوس یستنعش

۷

دلم در گوش من گوید ز حرص وصل شمس الدین

الی تبریز یستسعی و فی تبریز یستفتش

تصاویر و صوت

کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 493
عندلیب :

نظرات

user_image
مدهوش
۱۳۹۹/۱۱/۲۷ - ۱۱:۵۹:۱۶
بیت آخر این غزل نشون می‌ده که شمس بعد از ترک قونیه به تبریز رفته و مولانا هم از این قضیه باخبر بوده.