مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۳۲۲

۱

ای ظریف جهان سلام علیک

ای غریب زمان سلام علیک

۲

ای سلام تو درنگنجیده

در خم آسمان سلام علیک

۳

دی که بگذشت روی واپس کرد

کای ز هجرت فغان سلام علیک

۴

روز فردا ز عشق تو گوید

زوترم دررسان سلام علیک

۵

گوش پنهان کجاست تا شنود

از جهان نهان سلام علیک

۶

هر سلامی که در جهان شنوی

چون صداییست زان سلام علیک

۷

زین صدا درگذر برابر کوه

تا ببینی عیان سلام علیک

۸

من ز غیرت سلام تو پوشم

تا نداند دهان سلام علیک

۹

چون ببستم دهان سلامت شد

جانب گلستان سلام علیک

۱۰

ای صلاح جهان صلاح الدین

بر تو تا جاودان سلام علیک

تصاویر و صوت

کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 504
عندلیب :

نظرات

user_image
همایون
۱۳۹۹/۰۸/۱۴ - ۱۹:۱۰:۲۸
انسان همانطور که با دوست آشنایی و سلام علیک دارد با زمان با جهان و با هستی سلام علیک دارد، یک سر انسان بر گردن خودش است و یک سرش بر گردن دوست و یک سر دیگر دارد که در هستی است، انسان سر های زیاد دارد در دیروز و سرهای زیادی از فردا پیدا میشونداین باور و این معنی را جلال دین زیاد بکار میگیرد، انسان دارای سرهای زیاد است که جاودان با هم سلام علیک میکنند و با هم کار میکنند با هم معامله و زندگی وشادی و مهرورزی میکنند و مهم تر رازورزی میکنند که با آن هم انسان به بزرگی میرسد و هم هستی آشکار تر و گلستانی تر میگردد