مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۳۴۴

۱

شتران مست شدستند، ببین رقص جمل

زُ اشتر مست که جوید ادب و علم و عمل

۲

علم ما داده‌ی او و ره ما جاده‌ی او

گرمی ما دم گرمش، نه ز خورشیدِ حمل

۳

دم او جان دهدت روز نَفَخْتُ بپذیر

کار او کُن‌فَیکون‌ست نه موقوف علل

۴

ما در این ره همه نسرین و قَرنفُل کوبیم

ما نه زان اُشتر عامیم که کوبیم وَحَل

۵

شترانِ وحلی بسته‌ی این آب و گلند

پیش جان و دل ما، آب و گلی را چه محل

۶

ناقة‌الله بزاده، به دعای صالح

جهت معجزه‌ی دین ز کمرگاه جبل

۷

هان و هان ناقه‌ی حقیم تعرض مکنید

تا نبُرَّد سرتان را سر شمشیر اجل

۸

سوی مشرق نرویم و سوی مغرب نرویم

تا ابد گام زنان جانب خورشید ازل

۹

هله بنشین تو بجنبان سَر و می‌گوی بلی

شمس تبریز نماید به تو اسرار غزل

تصاویر و صوت

کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 512
عندلیب :

نظرات

user_image
شیرین
۱۳۹۷/۰۳/۳۰ - ۱۱:۵۸:۲۲
دم او جان دهدت رو ، ز نفخت بپذیرکار او کن فیکون است نه موقوف علل بنظرتون اینطور خوندن مصرع اول این بیت صحیحتر نیست؟
user_image
mehdi nasiri
۱۳۹۹/۰۲/۰۴ - ۱۴:۴۰:۲۰
دَمِ او جانْ دَهَدَت، روزِ نَفَخْتُ بِپَذیرکارِ او کُنْ فَیَکوُن است، نه موقوفِ عِلَلاز چندین استاد دربارۀ خوانش صحیح این بیت پرسیدیم. این خوانش صحیح است.
user_image
nabavar
۱۳۹۹/۰۲/۰۵ - ۰۶:۰۵:۵۷
گرامی شیرین مهدی درست می گویدنَفَختُ دو بار به یک شکل در قرآن آمدهسوره 38, آیه 72فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَو سوره 15, آیه 29فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَبه مانای : وقتی او را موزون ساختم، و از روح خود در آن دمیدم در برابرش به سجده بافتید
user_image
رضا از کرمان
۱۴۰۲/۱۰/۱۷ - ۰۱:۱۰:۴۷
سلام بر دوستان گرامی     بنده با سرکار خانم شیرین هم عقیده هستم وبا برداشت از معنی بیت بهتر همخوانی داره وضمن اینکه به وزن شعر هم لطمه ای وارد نمیشه هدف معنی ومفهوم شعره،ما به دنبال سند قرآنی که نیستیم تازه آیاتی را آورده اند  هیچ کمکی به خوانش ووزن شعر نمیکنه  ومفهوم را برای خواننده توضیح میده ، اگر برداشت شما کلمه روز (متضاد شب) است که اشتباه است چون داره میگه برو واز امر نفخت فیه  من روحی یاد بگیر که اعمال خداوند نیاز به رابطه علت ومعلولی ندارد . وهر امر غیر ممکن با فرمان کن فیکون خداوند ممکن میشود   هر محال از دست او ممکن شود///هر حرون از بیم اوساکن شود.    شتران وحلی = شترانی که در امر آماده کردن گل ومصالح بنایی گل را لگد میکرده اند.    شاد باشید