
مولانا
غزل شمارهٔ ۱۳۶
۱
پردهی دیگر مزن جز پردهی دلدار ما
آن هزاران یوسف شیرینِ شیرینکار ما
۲
یوسفان را مست کرد و پردههاشان بردرید
غمزهی خونیِ مست آن شهِ خمارِ ما
۳
جان ما همچون سگانِ کوی او خونخوار شد
آفرینها صد هزاران بر سگِ خونخوار ما
۴
در نوایِ عشق آن صد نوبهارِ سرمدی
صد هزاران بلبلان اندر گل و گلزار ما
۵
دل چو زناری ز عشقِ آن مسیح ِ عهد بست
لاجرم غیرت برد ایمان بر این زنار ما
۶
آفتابی نی ز شرق و نی ز غرب از جان بتافت
ذرهوار آمد به رقص از وی در و دیوار ما
۷
چون مثال ذرهایم اندر پی آن آفتاب
رقص باشد همچو ذره روز و شب کردار ما
۸
عاشقانِ عشق را بسیار یاریها دهیم
چونک شمسالدین تبریزی کنون شد یار ما
تصاویر و صوت


نظرات
داود پوراکبریان نیاز
آرش دانش
همایون
haro