مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۳۶

۱

پرده‌ی دیگر مزن جز پرده‌ی دلدار ما

آن هزاران یوسف شیرینِ شیرین‌کار ما

۲

یوسفان را مست کرد و پرده‌هاشان بردرید

غمزه‌ی خونیِ مست آن شهِ خمارِ ما

۳

جان ما همچون سگانِ کوی او خون‌خوار شد

آفرین‌ها صد هزاران بر سگِ خون‌خوار ما

۴

در نوایِ عشق آن صد نوبهارِ سرمدی

صد هزاران بلبلان اندر گل و گلزار ما

۵

دل چو زناری ز عشقِ آن مسیح ِ عهد بست

لاجرم غیرت برد ایمان بر این زنار ما

۶

آفتابی نی ز شرق و نی ز غرب از جان بتافت

ذره‌وار آمد به رقص از وی در و دیوار ما

۷

چون مثال ذره‌ایم اندر پی آن آفتاب

رقص باشد همچو ذره روز و شب کردار ما

۸

عاشقانِ عشق را بسیار یاری‌ها دهیم

چونک شمس‌الدین تبریزی کنون شد یار ما

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 122
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 90
پری ساتکنی عندلیب :

نظرات

user_image
داود پوراکبریان نیاز
۱۳۹۳/۱۰/۱۴ - ۲۳:۳۶:۰۸
و به روایت از برخی نسخ دیگر :بیت دوم:یوسفان را مست کرد و پرده‌هاشان بردرید غمزه چشمان مست آن شه خونخوار ماوبیا چهارم:در هوای عشق آن صد نوبهار سرمدی صد هزاران بلبلان درهر گل گلزار ماوبیت ماقبل آخر:چون مثال ذره‌ایم اندر پی آن آفتاب رقص باشد همچو ذره روز و شبها کار ماوالعاقبه للمتقین
user_image
آرش دانش
۱۳۹۶/۰۸/۲۵ - ۱۸:۲۶:۴۱
چون مثال ذره‌ایم اندر پی آن آفتابرقص باشد همچو ذره روز و شب کردار ماکریستوفر آلتمن، پژوهشگری از موسسه دانش نانوی کاولی در هلند، میگوید که آزمایشهای جدید، بطور مرتب، حکایت از حضور فرآیندهای کوانتومی در سیستمهای زیست شناختی دارند. با ظهور ابزارهای قدرتمند جدید مانند لیزرهای فمتوثانیه ای (ده به توان منهای پانزده ثانیه) و مکان یابی با دقتهایی در ابعاد نانو، سرانجام رقص کوانتومی حیات در برابر دیدگان ما قرار گرفته است.پیوند به وبگاه بیرونی
user_image
همایون
۱۳۹۷/۰۷/۲۷ - ۱۴:۱۴:۴۲
رقص و ذره از واژه‌های مهم در درک تفکر عرفان و رازورزی ایرانی‌ است و به خصوص در غزل‌های جلال دین بسیار به آن پرداخته شده است همان گونه که آرش عزیز نوشته همه پدیده‌های هستی‌ از رخسیدن الکترون‌ها و ذرات به وجود می‌‌آیند و آنچه که پایه و اصل هستی‌ است می‌‌تواند در هر پدیده‌ای نیز خود را نشان دهد و پیدا شود، آنچه اهمیت دارد آن عاملی است که رخسیدن را موجب می‌‌گردد که می‌‌تواند عاملی بیرونی باشد و یا درونی، رخس در انسان عاملی درونی دارد که توسط کسی‌ یا عاملی بیرونی فعال و تحریک می‌‌شود و این عامل درونی معنی‌ نام دارد و وقتی معنی‌‌ها در انسان نو می‌‌شود انسان به وجد می‌‌آید و با وجد خود دیگران را نیز به وجد می‌‌آورد زیرا معنی‌ در درون همه حضور دارد مهم نو شدن آن است، آن‌ها که توانائی نو کردن و صیقل زدن معنی‌‌ها را دارند مانند شمس تبریز ا‌ند که جهانی‌ را به رخس در می‌‌آورند، مثالی در مثنوی هست که چگونه معنی‌ وقتی به کار می‌‌افتد جنگ‌ها به شادی و رخس بدل می‌‌گردد و آن حکایت ترک و ایرانی‌ و عرب است که پولی‌ می‌‌یابند و بر سر خرج کردن آن می‌‌ستیزند تا آن که کسی‌ پیدا می‌‌شود و انگور را که همان معنی‌ است برایشان با آن پول می‌‌خرد و بین همه صلح می‌‌شود و خرم می‌‌شوند چون همه به دنبال معنی‌ ا‌ند ولی اختلاف در گفت و زبان است
user_image
haro
۱۴۰۲/۰۶/۱۳ - ۱۵:۱۵:۵۶
عزیزان اگر میتوانید تفسیر را در اختیار بنده قرار دهید. با تشکر