مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۳۷۰

۱

آمد بهار ای دوستان منزل سوی بستان کنیم

گرد غریبان چمن خیزید تا جولان کنیم

۲

امروز چون زنبورها پران شویم از گل به گل

تا در عسل خانه جهان شش گوشه آبادان کنیم

۳

آمد رسولی از چمن کاین طبل را پنهان مزن

ما طبل خانه عشق را از نعره‌ها ویران کنیم

۴

بشنو سماع آسمان خیزید ای دیوانگان

جانم فدای عاشقان امروز جان افشان کنیم

۵

زنجیرها را بردریم ما هر یکی آهنگریم

آهن گزان چون کلبتین آهنگ آتشدان کنیم

۶

چون کوره آهنگران در آتش دل می دمیم

کآهن دلان را زین نفس مستعمل فرمان کنیم

۷

آتش در این عالم زنیم وین چرخ را برهم زنیم

وین عقل پابرجای را چون خویش سرگردان کنیم

۸

کوبیم ما بی‌پا و سر گه پای میدان گاه سر

ما کی به فرمان خودیم تا این کنیم و آن کنیم

۹

نی نی چو چوگانیم ما در دست شه گردان شده

تا صد هزاران گوی را در پای شه غلطان کنیم

۱۰

خامش کنیم و خامشی هم مایه دیوانگیست

این عقل باشد کآتشی در پنبه پنهان کنیم

تصاویر و صوت

کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 520
عندلیب :

نظرات

user_image
رسته
۱۳۸۷/۰۴/۰۵ - ۱۵:۰۳:۱۳
بیت 6غلط : کهندرست: کآهنبیت 10غلط : کتشیدرست: کآتشی
پاسخ: با تشکر از شما، طبق فرموده تصحیح شد.
user_image
مهدی
۱۳۹۲/۰۵/۰۵ - ۰۵:۲۶:۵۱
سلامبیت پنجم مصراع دوم اشتباه نوشته شده آهنگزان در صورتی که می باید آهنگران بودممنون از سایت زیباتان
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۷/۱۲ - ۲۰:۱۰:۵۱
جولان شگفت لغتی است نخست انکه جیل به لری معنی تکان ریز را می دهد و لغتی فارسی است که از جایی نیامده است دیگر اینکه violence به معنی خشونت از ویول به معنی تکان و جنبیدن است و همین لغت تکان به فارسی امروزه در وول به معنی تکان امده است و می دانیم حرف و و نیز گ و نیز ج با هم بدل می شوند . و شگفت اینکه جولان عربی است . در ویولانس گویا خشونت با تکان و جنبش و گیر و دار تصور شده است .
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۷/۱۲ - ۲۰:۱۳:۰۳
گویا در اوایش و تلفظ کهن فارسی نیز در جنوب بهتر می دیده اند که گ ها را ج اوایش کنند . و در شمال ایران گ می گفته اند .
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۷/۱۲ - ۲۰:۱۴:۲۱
ششگوشه فرانمون و اشاره است به ششگوشگی شانه انگبین
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۷/۱۲ - ۲۰:۱۶:۲۸
عقل پای برجای در واقع در برابر فراخرد که بدست اورنده فرااگاهی است قرار داده است .
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۷/۱۲ - ۲۰:۱۷:۱۱
فراخرد بدست اورنده cosmic intelligence است یا اگاهی کیهانی .
user_image
اکبر رضوانی
۱۳۹۳/۰۱/۲۹ - ۱۷:۵۵:۴۱
درود بر دوستانبا توجه به اینکه #کلبتین# به معنی انبر آهنگران است که با آن فلز را در کوره و از آن خارج میکنند، گزیدن آهن را میتوان به آن نسبت داد ، پس آهن گزان به نظرم میتواند درست باشد.
user_image
نیکی تبار
۱۳۹۴/۰۱/۱۶ - ۰۱:۱۳:۴۲
سلام و تبریک سال نو. دوستان بنظر می رسد مصرع آخر دچار سکته شده شاید بجای پنبه، پنبه دان باشد. لطفاً راهنمایی کنید.
user_image
جلیل Jalilomidi@yahoo.com
۱۳۹۵/۰۱/۰۸ - ۱۵:۵۳:۱۸
نیکی تبار عزیز صورت صحیح آن. پنبه‌ای. است.
user_image
همایون
۱۳۹۶/۱۰/۲۲ - ۱۷:۰۸:۰۲
عرفان جلال دین عرفان خاموشی نیست بلکه آن خاموشی هم که همواره از آن صحبت می‌‌کند یک راهی‌ برای اثر گذاری و پیشرفت در امور است و با خموشی به معنی‌ سکوت تفاوت دارد زیرا همیشه پیام خود را می‌‌دهد سپس دعوت به خاموشی می‌‌کند و از خاموشی ویژه خود برای رساندن و کارآمد کردن پیام خود کمک می‌‌گیرداین در غزل‌های بهار و نوروز و عید آشکار می‌‌گردد که عرفان جلال دین عرفان خروش و نبرد و پیش بردن و پیروز کردن لشکر دل‌ است که بخش خدایی و نیک هستی‌ بوده و پاک و صاف است و درخشان و خرم و با بخش سخت و آهنین هستی‌ که راه لختی و تاریکی و ناپاکی می‌‌رود و میرنده و زود گذر است می‌‌ستیزدو می‌‌خواهد که همه انسان‌ها که قابلیت عشق را دارند و از دل‌ خبر دارند و آن را در خود می‌‌جویند پا به میدان بگذارند همان گونه که عاشقان به فرمان دل‌ که پادشاه هستی‌ است گوش سپرده اند و هرگز از پای نمی نشینند هر روز رسولی مانند گل می‌‌روید و پیام خرمی جهان را فریاد می‌‌زندعاشقان بکوشید بخندید در میدان باشید برخسید و آبادان کنید و با هر که این گونه نیست سخت بستیزید از همان راهی‌ که جلال دین نشان می‌‌دهد
user_image
برگ بی برگی
۱۳۹۶/۱۲/۲۱ - ۰۴:۰۱:۳۰
زنجیرها را بر دریم ما هر یکی آهنگریمآهن گزان چون کلبتین آهنگ آتشدان کنیمعارفان و بحضور رسیدگانی همچون مولانا که زنجیرها یتعلقات به دنیا را دریده و قفسهای بندگی نفس را شکسته اند و زین پس زنجیر و قفس منیت ها ، بر آنان کارگر نخواهد بود اکنون این قابلیت را دارند که ترس آهن دلان سست عنصر را ریخته و همچون گاز انبری که آهن را داخل آتش می بره این انسانها را برای زدودن و رهایی از دردها و هم هویت شدگی هاشون به درون آتش ببرند و البته که آتش خود درد آور خواهد بود به این معنا که برای رهایی از این غل و زنجیرها انسان بایستی این دردهای موقت را تحمل کنه و با تلاش و کار بسیار بر روی خود به حضور رسیده و رستگار شود .آتش در این عالم زنیم وین چرخ را بر هم زنیم وین عقل پای بر جای را چون خویش سرگردان کنیمبزرگانی همچون مولانا این چرخ و دور باطل که اسارت جان توسط عقل ست را بر هم میزنند و این عقل من ذهنی که در درون انسانها برای هزاران سال جا خوش کرده را از درون انسانها بیرون و سرگردان میکنند بمانند شخص عارف که خود را متعلق به این جهان مادی نمیدونه و سرگشته و پریشان ،هر لحظه آرزوی وصل به اصل خدایی خویشتن را داره.گوییم ما بی پا و سر ، گه پای میدان گاه سر ما کی به فرمان خودیم ، تا این کنیم و آن کنیمما همچون گوی چوگانیم بدون سر ( من ذهنی ) و پا ( اراده ای ازخود ) تسلیم محض که که توسط شاه به حرکت در می آییم و بالا و پایین های فراوان داریم . البته که هر کاری میکنیم به اراده و مشیت اوست .نی نی چو چوگانیم ما ، در دست شه گردان شده تا صد هزاران گوی را در پای شه غلطان کنیم در اینجا حضرت مولانا از مرحله پیشین گذشته و به حضور یافتگان چون خود را به چوگانی تشبیه میکنه در دست پادشاه که وظیفه راهنمایی صدها هزار انسانهایی که طالب معرفت و نزدیک شدن به اصل خدایی خود میباشند از طرف پروردگار به عهده اون بزرگان گذاشته شده است . خوشا به حال کسانی که خود را چون گوی و تسلیم محض در مقابل پادشاه جهان قرار دهند تا هر کجا که مشیت او باشد ببرد.
user_image
علیرضا
۱۳۹۷/۰۱/۲۴ - ۰۴:۲۹:۰۶
دوستان در رابطه با بیت اول مصرع دوم، میخواستم بدونم گرد عروسان چمن درسته یا گرد غریبان چمن؟
user_image
آبتین
۱۳۹۷/۰۳/۱۰ - ۰۶:۲۹:۰۶
این شعر توسط استاد محمد رضا لطفی در آلبوم خموشانه نیز اجرا شده است.
user_image
زندی
۱۳۹۸/۰۳/۰۸ - ۱۴:۵۶:۰۸
جناب قنبریان ممنون از توضیحاتتون لطفا هم هویت شدگی رو کمی توضیح دهید با تشکر البته در مورد بیت زنجیرها را بر دریم ما هر یکی آهنگریمآهن گزان چون کلبتین آهنگ آتشدان کنیمبه عرص میرسانم که مولانا نمیگه من کلبتین انسانها میشوم درسته که او راهنمایی کننده ی انسانهاست اما این خود انسانها هستند که میباید کلبتین خود شده و آهنهای بیشکل وجودی خود را به کوره اتش عشق ببرند و آهنگری کرده ، بکوبند .میگه ما هر یکی آهنگریم این آهنگری از دست هر یک از ما برمی آید
user_image
میلاد
۱۳۹۸/۰۹/۲۴ - ۱۸:۴۴:۲۲
بیت 5 نوشته آهن گزانآهن گزان یعنی چه؟؟ آهن گران نیست؟؟
user_image
عزتی
۱۳۹۹/۰۵/۱۳ - ۲۳:۲۰:۳۲
این شعر در قطعه سماع آسمانی که استاد افتخاری خوندن فوق العاده اجراشده و از شعر های زیبا است.
user_image
هادی رنجبران
۱۴۰۰/۱۰/۰۴ - ۱۰:۴۳:۱۲
آهن¬گزان: از نظر دستوری قید حالت است. یعنی در حال گزیدن/ گاز کردن آتش (مانند کَلبَتَین).
user_image
هادی رنجبران
۱۴۰۰/۱۰/۰۴ - ۱۱:۰۸:۱۹
2. عسل¬خانه: کندوی عسل؛ مجازا خانة شهد و شیرینی. شش گوشه: هندسة لانه زنبور عسل: هر یک از این لانه‌ها عبارت است از یک شش ضلعی با شش زاویه که این شش ضلعی روی یک هرم قرارگرفته و وضع ساختمان این لانه‌ها از لحاظ هندسی طوری است که وقتی عسل در آن پُر شد، هرگز نمی‌ریزد. عالم هم شش سوی دارد: چپ، راست، پیش، پس، بالا، و پایین.
user_image
احد
۱۴۰۲/۰۹/۲۶ - ۱۰:۱۰:۲۵
سلام به نظر من بیت آخر این طور خواننده شود. خامش کنیم و خاموشی هم، مایه دیوانگی است این عقل باشد کاتشی در پنبه ای پنهان کنیم؟ درست تر است