مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۳۹۸

۱

جمع تو دیدم پس از این هیچ پریشان نشوم

راه تو دیدم پس از این همره ایشان نشوم

۲

ای که تو شاه چمنی سیرکن صد چو منی

چشم و دلم سیر کنی سخره این خوان نشوم

۳

کعبه چو آمد سوی من جانب کعبه نروم

ماه من آمد به زمین قاصد کیوان نشوم

۴

فربه و پرباد توام مست و خوش و شاد توام

بنده و آزاد توام بنده شیطان نشوم

۵

شاه زمینی و زمان همچو خرد فاش و نهان

پیش تو ای جان و جهان جمله چرا جان نشوم

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 726
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 532
عندلیب :
فاطمه زندی :

نظرات

user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۷/۲۲ - ۱۸:۳۲:۱۷
فاش بنیاد لغت فاحش است
user_image
همایون
۱۳۹۶/۰۴/۰۱ - ۱۴:۲۸:۵۲
فرق عارف حق با بقیه : خاطر عارف یکپارچه و دور از پریشانی استعارف راه خود را میرود و راه او نیزاورا بخود راهبری میکندعاف همیشه احساس سیری میکند عارف کامل به زیارت کعبه نمیرود و خدا را در آسمان نمی جویدعارف شاد است آزاد است و با شیطان هیچ معامله ای نداردعارف زنده است و با جهان یکی است و احساس یگانگی میکندازشاد ترین غزل های رجزی سماعی
user_image
سیعد علوی
۱۳۹۶/۰۹/۰۱ - ۱۳:۳۲:۱۷
موضوع رفتن یا نرفتن به کعبه نیست موضوع بت قراردادن چیزی جز خدااست.
user_image
روفیا
۱۳۹۶/۰۹/۰۲ - ۰۱:۲۱:۱۲
آنچه امین کیخای گرامی گفتند جای بسی تامل دارد. در زبان انگلیسی نیز واژه bettray به دو معنای خیانت کردن و فاش کردن یا تسلیم دشمن کردن به کار می رود. تو گویی فحشاء از آن جهت زشت و فاحش است که زشتی و ناپسندی با وقاحت تمام قد علم می کند و همگان را به سخره می گیرد که من همینم که هستم. چه خوشتان بیاید چه خوشتان نیاید. فحشاء خیانت به زیبایی است و تسلیم کردن و قربانی کردن زیبایی به خیل سپاه زشتی.
user_image
روفیا
۱۳۹۶/۰۹/۰۲ - ۰۱:۲۱:۲۷
فاش می گویم و از گفته خود دلشادمیعنی شرمم نیست از آنچه بسیاری از آن شرم دارند. از این روست که برای اثبات روی دادن زنا در دادگاه چنان شرایط دشواری نهاده اند چهار شاهد با آن شرایط کذایی!باید فاش و فاحش بوده باشد دست کم برای چهار نفر. وگرنه فحشا به شمار نمی آید.
user_image
روفیا
۱۳۹۶/۰۹/۰۲ - ۰۱:۳۷:۱۹
چو ضحاک شد بر جهان شهریاربرو سالیان انجمن شد هزارسراسر زمانه بدو گشت بازبرآمد برین روزگار درازنهان گشت کردار فرزانگانپراگنده شد کام دیوانگانهنر خوار شد جادویی ارجمندنهان راستی آشکارا گزندشده بر بدی دست دیوان درازبه نیکی نرفتی سخن جز به رازفردوسی گرانمایه دوران شهریاری ضحاک را چنین دورانی وصف می کند. دورانی که راستی و درستی در آن نهان و منزوی و گزند و شر و فحشاء فاش است و به زشتی خود می نازد و می بالد. آشناست. نه؟استاد می گفت قدیم اگر کسی بی مایه بود و تو خالی سرش را پایین می انداخت و تواضع می کرد. اکنون قد علم می کند و با افتخار می گوید من به همین بی مایگی ام که می بینید. کاندیدای ریاست جمهوری هم می شود!در حقیقت به مردم خیانت می کند. و این پیام تلخ را تسلیم دشمن می کند که برآیند نیروهای این سرزمین بهتر از من نداشت تا در معرض دید عموم از جمله دشمنان بگذارد. پراگنده شد کام دیوانگان
user_image
روفیا
۱۳۹۶/۱۲/۰۱ - ۱۴:۴۳:۴۷
افزون کنم که در اصل معادل دقیق فاش کردن یا فاحش کردن به عنوان ترجمه واژه bettray واژه لو دادن است. مانند کسی که تا زبانش بسته است یا تریبونی ندارد چندان خود را و وضع حاکم را لو نمی دهد. ولی امان از اینکه نطقش باز شود!وقتی در شیراز درس می خواندم دو دانشجوی پسر تعریف می کردند که روزی دختری از نوع مکش مرگ ما را در فروشگاه رصد می کردند. به قول امروزی ها در نخ ایشان بودند! تا اینکه دختر که در حال چشیدن پنیر بود دهان گشود و فرمود :مززه ی سفتوِ saftow میده! «مزه سفیداب می دهد»آن طور که می گفتند بعد از اینکه دخترک خودش را لو داده بود پا به فرار گذاشتند!