مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۳۹۹

۱

هر نفسی تازه ترم کز سر روزن بپرم

چونک بهارم تو شهی باغ توام شاخ ترم

۲

چونک توی میر مرا در بر خود گیر مرا

خاک تو بادا کلهم دست تو بادا کمرم

۳

چونک تو دست شفقت بر سر ما داشته‌ای

نیست عجب گر ز شرف بگذرد از چرخ سرم

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 726
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 532
زهرا بهمنی :
عندلیب :
فاطمه زندی :

نظرات

user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۷/۲۲ - ۱۹:۰۸:۲۵
چه بزرگواری و بلند پایگی ای حس می کرده و چه همزمان فروتنی می کند .مولانا با میر چند لغت زیبا همیشه بکار می برد یکی میراب یعنی مسوول بخشبندی و تقسیم اب در منطقه ! دیگری میر خوان یعنی مسوول سفره داری و اشپز باشی ها ! میر اخور یعنی مسوول نگهداری از اسب ها و ستوران ! همین ظرافت و نازکی را با سالار می توان کرد یعنی اب سالار و خوانسالار و اخورسالار بعضیرا خود مولانا به کار برده است
user_image
نادر..
۱۳۹۶/۰۸/۲۴ - ۱۴:۴۵:۴۷
هر نفسی تازه ترم ...