مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۴۰۲

۱

دوش چه خورده‌ای بگو ای بت همچو شکرم

تا همه عمر بعد از این من شب و روز از آن خورم

۲

ای که ابیت گفته‌ای هر شب عند ربکم

شرح بده از آن ابا بیشتر ای پیمبرم

۳

گر تو ز من نهان کنی شعشعه جمال تو

نوبت ملک می زند ای قمر مصورم

۴

لذت نامه‌های تو ذوق پیام‌های تو

می نرود سوی لبم سخت شده‌ست در برم

۵

لابه کنم که هی بیا درده بانگ الصلا

او کتف این چنین کند که به درونه خوشترم

۶

گشت فضای هر سری میل دل و میسرش

شکر که عشق شد همه میل دل و میسرم

۷

گفتم عشق را شبی راست بگو تو کیستی

گفت حیات باقیم عمر خوش مکررم

۸

گفتمش ای برون ز جا خانه تو کجاست گفت

همره آتش دلم پهلوی دیده ترم

۹

رنگرزم ز من بود هر رخ زعفرانیی

چست الاقم و ولی عاشق اسب لاغرم

۱۰

غازه لاله‌ها منم قیمت کاله‌ها منم

لذت ناله‌ها منم کاشف هر مسترم

۱۱

او به کمینه شیوه‌ای صد چو مرا ز ره برد

خواجه مرا تو ره نما من به چه از رهش برم

۱۲

چرخ نداش می کند کز پی توست گردشم

ماه نداش می کند کز رخ تو منورم

۱۳

عقل ز جای می جهد روح خراج می دهد

سر به سجود می رود کز پی تو مدورم

۱۴

من که فضول این دهم وز فن خویش فربهم

ز آتش آفتاب او آب شده‌ست اکثرم

۱۵

بس کن ای فسانه گو سیر شدم ز گفت و گو

تا به سخن درآید آنک مست شده‌ست از او سرم

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 727
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 533
عندلیب :
فاطمه زندی :

نظرات

user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۷/۲۲ - ۱۹:۲۵:۵۸
فربهی گرفتن چیزی یعنی رونق یافتن ان
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۷/۲۲ - ۱۹:۲۹:۳۷
فن به لری فند می شود یعنی درست انگونه که در ترفند مانده است . اما لغت زیبایی با فن داریم و ان پرفن است که گویا مولانا به کار برده است و معنی کسی است که چاره اندیش است و چارگر ولی نمی خواهیم به او حیله گر بگوییم و نازکی بسیاری در این لغت است . زهی شکر پاره پارسی دوستان زهی !
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۷/۲۳ - ۰۱:۵۴:۲۴
فن برای تکنولولوژی گذاشته شده است و هنر برای art اما بهر سو پیشتر هنر این هنر امروزی نبوده و دامنه باز تری داشته است . بنا بر نگاه تولستوی در کتاب هنر چیست هر چه که ابزار انتقال احساس انسان باشد در دامنه هنر قرار دارد وهنر دو نوع اخلاقی و غیر اخلاقی دارد . ولی فن با احساس سر و کار ندارد هر چند با هنر هم مرزی درازی دارد مثل اشپزی که فن است ولی هنر نیست . دکتر پرتو گویا واژه تشیک را فارسی دانسته و گویا لغتی یاوه شده است که با تک در تکنولوژی قابل یکی گرفتن است ولی به نگاه این کمینه روان نیست .
user_image
وفایی
۱۳۹۶/۰۱/۳۱ - ۲۳:۰۰:۴۴
آقای کیخا فند لری نیست (فقط ) بلکه فارسی است . لغت قدیمی پارسی است و در تمام لغتنامه ها آمده و اتفاقا دقیقا به معنی حیله و نیرنگ است .فند در معین :[= بند = پند ] به معنی مکر ، حیله مثال از رودکی :نیزا با نیکوان نمایدت ( نماندت ) جنگ فند لشکر فریاد نی خواسته نی سودمندفند در نفیسی : ( اسم . پارسی )به معنای : مکر و حیله و فریب و شید و زرق . و سخن بیهوده و بیفایده . و دروغ
user_image
وفایی
۱۳۹۶/۰۱/۳۱ - ۲۳:۲۷:۲۵
" پر فن " در فرهنگ معین :سخت مکار ، حیله گر ، محیل ، محتال .
user_image
وفایی
۱۳۹۶/۰۱/۳۱ - ۲۳:۲۸:۲۵
از ملک ادب حکم گذاران همه رفتند ...
user_image
حمیدرضا
۱۳۹۸/۱۱/۲۸ - ۱۱:۲۱:۳۹
چست الاغم و ولی عاشق اسب لاغرم--الاقم = الاغم