مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۴۱۶

۱

تُرُش رویی و خشمینی چنین شیرین ندیده‌ستم

ز افسون‌هاش مجنونم ز افسان‌هاش سرمستم

۲

بتان بس دیده‌ام جانا ولیکن نی چنین زیبا

توی پیوندم و خویشم کنون در خویش درجستم

۳

همه شب از پریشانی چنان بودم که می دانی

ولیک این دم ز حیرانی کریما از دگر دستم

۴

از این حالت که دل دارد بگیر و برجهان او را

که من خاکی ز سعی تو ز روی خاک برجستم

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 734
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 537

نظرات