
مولانا
غزل شمارهٔ ۱۴۴۲
۱
زهی سرگشته در عالم سر و سامان که من دارم
زهی در راه عشق تو دل بریان که من دارم
۲
وگر در راه بازار غم عشقت خریدارم
به صد جانها بنفروشم ز عشقت آنچ من دارم
تصاویر و صوت


نظرات