مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۴۴۵

۱

من دلق گرو کردم عریان خراباتم

خوردم همه رخت خود مهمان خراباتم

۲

ای مطرب زیبارو دستی بزن و برگو

تو آن مناجاتی من آن خراباتم

۳

خواهی که مرا بینی ای بسته نقش تن

جان را نتوان دیدن من جان خراباتم

۴

نی مرد شکم خوارم نی درد شکم دارم

زین مایده بیزارم بر خوان خراباتم

۵

من همدم سلطانم حقا که سلیمانم

کلی همه ایمانم ایمان خراباتم

۶

با عشق در این پستی کردم طرب و مستی

گفتم چه کسی گفتا سلطان خراباتم

۷

هر جا که همی‌باشم همکاسه اوباشم

هر گوشه که می گردم گردان خراباتم

۸

گویی بنما معنی برهان چنین دعوی

روشنتر از این برهان برهان خراباتم

۹

گر رفت زر و سیمم با سینه سیمینم

ور بی‌سر و سامانم سامان خراباتم

۱۰

ای ساقی جان جانی شمع دل ویرانی

ویران دلم را بین ویران خراباتم

۱۱

گویی که تو را شیطان افکند در این ویران

خوبی ملک دارد شیطان خراباتم

۱۲

هر گه که خمش باشم من خم خراباتم

هر گه که سخن گویم دربان خراباتم

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 751
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 547
عندلیب :

نظرات

user_image
علی یوسفی
۱۳۹۶/۱۰/۲۵ - ۱۶:۲۳:۴۲
مولانا خوانی دکتر عبدلگریم حق این شعر را به خوبی ادا کرده است
user_image
علی یوسفی
۱۳۹۶/۱۰/۲۵ - ۱۶:۲۴:۱۶
مولانا خوانی دکتر عبدالکریم سروش حق این شعر را به خوبی ادا کرده است
user_image
سیاوش
۱۳۹۸/۰۷/۲۴ - ۱۴:۵۴:۲۲
خانم پریسا این شعر رو با تار آقای ایمان ورزیری خوندن گویا نام آلبوم (گردایه ) سادگی هست