مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۴۵

۱

ای وصالت یک زمان بوده فراقت سال‌ها

ای به زودی بار کرده بر شتر احمال‌ها

۲

شب شد و درچین ز هجران رخ چون آفتاب

درفتاده در شب تاریک بس زلزال‌ها

۳

چون همی‌رفتی به سکته‌حیرتی حیران بدم

چشم باز و من خموش و می‌شد آن اقبال‌ها

۴

ور نه سکته بخت بودی مر مرا خود آن زمان

چهره خون‌آلود کردی بردریدی شال‌ها

۵

بر سر ره جان و صد جان در شفاعت پیش تو

در زمان قربان بکردی خود چه باشد مال‌ها

۶

تا بگشتی در شب تاریک ز آتش نال‌ها

تا چو احوال قیامت دیده شد اهوال‌ها

۷

تا بدیدی دل عذابی گونه‌گونه در فراق

سنگ خون گرید اگر زان بشنود احوال‌ها

۸

قدها چون تیر بوده گشته در هجران کمان

اشک خون‌آلود گشت و جمله دل‌ها دال‌ها

۹

چون درستی و تمامی شاه تبریزی بدید

در صف نقصان نشست است از حیا مثقال‌ها

۱۰

از برای جان پاک نورپاش مه‌وشت

ای خداوند شمس دین تا نشکنی آمال‌ها

۱۱

از مقال گوهرین بحر بی‌پایان تو

لعل گشته سنگ‌ها و ملک گشته حال‌ها

۱۲

حال‌های کاملانی کان ورای قال‌هاست

شرمسار از فر و تاب آن نوادر قال‌ها

۱۳

ذره‌های خاک هامون گر بیابد بوی او

هر یکی عنقا شود تا برگشاید بال‌ها

۱۴

بال‌ها چون برگشاید در دو عالم ننگرد

گرد خرگاه تو گردد واله اجمال‌ها

۱۵

دیده نقصان ما را خاک تبریز صفا

کحل بادا تا بیابد زان بسی اکمال‌ها

۱۶

چونک نورافشان کنی در گاه‌ِ بخشش روح را

خود چه پا دارد در آن دم رونق اعمال‌ها

۱۷

خود همان بخشش که کردی بی‌خبر اندر نهان

می‌کند پنهان پنهان جمله افعال‌ها

۱۸

ناگهان بیضه شکافد مرغ معنی برپرد

تا هما از سایهٔ آن مرغ گیرد فال‌ها

۱۹

هم تو بنویس ای حسام الدین و می‌خوان مدح او

تا به رغم غم ببینی بر سعادت خال‌ها

۲۰

گرچه دست‌افزار کارت شد ز دستت‌، باک نیست

دست شمس الدین دهد مر پات را خلخال‌ها

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 126
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 93
پری ساتکنی عندلیب :

نظرات

user_image
شاهرخ najafishahrokh۹۲@gmail.com
۱۳۹۵/۰۹/۰۷ - ۱۱:۱۷:۱۵
ناگهان بیضه شکافد مرغ معنی برپردتا هما از سایه آن مرغ گیرد فال‌هانور پنهانی که بر روح تابیده ، بیضه حرف و صوت را می شکافد .مرغ معنی آزاد میگردد.چنان سایه مقبلی که ، قدرت همای از اوست ، در ظل چنین روحی!!چه اقبال و شگونی که مایه ، باروری همای شده !!
user_image
زیبا روز
۱۳۹۹/۰۹/۲۳ - ۱۵:۱۶:۱۸
لطفا تصحیح بفرمایید قد ما چون تیر بوده ... و نه قدها
user_image
یزدانپناه عسکری
۱۴۰۲/۰۴/۳۱ - ۰۸:۴۰:۱۱
13- ذره‌های خاک‌هامون گر بیابد بوی او - هر یکی عنقا شود تا برگشاید بال‌ها 14- بال‌ها چون برگشاید در دو عالم ننگرد - گرد خرگاه تو گردد واله اجمال‌ها *** [یزدانپناه عسکری]  واله یکبارگی و اجمالِ درخشش حیات و آگاهی در تمامیت وجودی با در گذشتن از عالم ها. ___________
user_image
مسافر
۱۴۰۲/۰۶/۱۸ - ۰۵:۱۴:۲۰
سلام این غزل توسط آقای پرویز شهبازی در برنامه 977 گنج حضور به زبان ساده شرح داده شده است می توانید ویدیو و صوت شرح  غزل را در آدرسهای  زیر پیدا کنید:  aparat parvizshahbazi
user_image
همایون
۱۴۰۳/۰۲/۱۸ - ۰۹:۰۴:۴۱
غزل قابل تاملی است از چندین منظر! نخست تاریخ غزل است که در پایان عمر جلال‌دین و همکاری با حسا‌م‌دین است و دیگر آنکه سخن بس تکراری و گذشته گرا و خاطره گون است و نوعی بی حاصلی و افسوس و نا امیدی در خود دارد و دیگر اینکه نوعی بازگشت به دوران شاعرگی و بازی کلمات و خودنمایی قافیه و ردیف و درازگویی را در خود دارد و اینکه هنوز من آنم که رستم بود پهلوان  بسیار انسان را به فکر می اندازد که عرفان ایرانی کژراهه ای از آغاز بوده است یا جلال‌دین راه خود را رفته است
user_image
وحید نجف آبادی
۱۴۰۳/۰۴/۳۱ - ۱۹:۰۸:۰۲
بنازم به این کژراهه که صراط مستقیم حقیقی همین است258 گمرهی های عشق بردرد، صد هزاران طریق و قانون را