مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۴۵۹

۱

تا عاشق آن یارم بی‌کارم و بر کارم

سرگشته و پابرجا ماننده پرگارم

۲

ماننده مریخی با ماه و فلک خشمم

وز چرخ کله زرین در ننگم و در عارم

۳

گر خویش منی یارا می بین که چه بی‌خویشم

ز اسرار چه می پرسی چون شهره و اظهارم

۴

جز خون دل عاشق آن شیر نیاشامد

من زاده آن شیرم دلجویم و خون خوارم

۵

رنجورم و می دانی هم فاتحه می خوانی

ای دوست نمی‌بینی کز فاتحه بیمارم

۶

حلاج اشارت گو از خلق به دار آمد

وز تندی اسرارم حلاج زند دارم

۷

اقرار مکن خواجه من با تو نمی‌گویم

من مرده نمی‌شویم من خاره نمی‌خارم

۸

ای منکر مخدومی شمس الحق تبریزی

ز اقرار چو تو کوری بیزارم و بیزارم

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 758
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 552
عندلیب :

نظرات

user_image
هوتن سیداحمدیان
۱۳۹۵/۰۴/۱۸ - ۰۶:۳۷:۲۹
میشه کمک کنید معنی این بیت رو بفهمم:اقرار نکن خواجه من با تو نمیگویم/ من مرده نمیشورم من خاره نمی خارم01-مخاطب کیست؟ خدا یا حلاج یا من خواننده؟02-چه چیز را اقرار نکن؟03-چه چیز را نمیگوید؟ مگه تا اینجا همش درحال گفتن از احوالات و اسرار نبوده!04-خاره نمیخوارم یعنی چی؟ممنون.
user_image
علی
۱۳۹۵/۱۱/۲۶ - ۱۹:۲۶:۴۰
1- شاید شمس است، که در بیت بعد نامش می آید.2- شاید میگوید به دانستن اسرار پافشاری نکن.3- خیر. شاعر از ترس جانش دم فروبسته، مبادا که به سرنوشت حلاج دچار شود. مرده شویی نیز کنایه از بیهودگیِ تقلید از حلاج است. اسرار باید پنهان بمانند، همانطور که از نامشان آشکارست.4- خاره خاریدن اشاره به تراشیدنِ چیزی است که خود چیزی دیگر را می تراشد.
user_image
هاتف
۱۳۹۶/۰۳/۲۵ - ۰۱:۴۱:۵۵
به به. جون میده برای یک تصنیف درجه یک حماسی
user_image
حمید
۱۳۹۷/۰۱/۲۳ - ۱۵:۱۹:۳۲
ماننده پرگار و مریخوضعیت دختران شاغل و درسخوان ایران ما.
user_image
شهرام بنازاده
۱۳۹۸/۰۲/۱۲ - ۰۷:۳۴:۰۱
هوتن عزیزخاره به معنی سنگ خاراست که تراش دادن آن ارزشی ندارد. منظور این است که که سنگهای گران بها را تراش میدهد نه سنگ بی ارزشی مانند سنگ خارا که معنی مرده شستن هم همین است. انسان زنده ( دل) ارزش تطهیر و شستن را دارد . مولوی در این بیت میگوید که مخاطب کلامش هر کسی نیست و برای هر کسی وقت صرف نمیکند
user_image
آتش نو
۱۴۰۰/۰۵/۱۸ - ۱۰:۴۰:۴۳
در دو بیت آخر میگه نمیخواد اقرار کنید به اسراری که گفتم چون در مصرعی از بیت بالا قبلا گفته بود من زاده آن شیرم یعنی زاده خداوند هستم وصفات من هم که زاده آن شیر هستم دقیقا مثل خداوند هست دلجویم و خونخوارم البته خون عاشقان
user_image
آتش نو
۱۴۰۰/۰۵/۱۸ - ۱۰:۵۲:۱۹
در مصرع دوم از بیت سوم که میگه ز اسرا چه می پرسی چون شهره واظهارم میگه من نه مثل حلاج به سر و راز حرف میزنم بلکه کاملا واضح دارم خودم را که صفات خداوندی دارم نمایش میدم که در بیت چهارم که توضیحش در حاشیه قبل ذکر شد داره میگه من زاده آن شیرم یعنی زاده خداوند هستم وصفاتم درست مثل خداوند هست آشکار کرده برای همین هم میگه از این صراحت وآشکاری که من حرف زدم اگر حلاج الان زنده بود الان حلاج من را دار میزد