مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۴۶۸

۱

امروز خوشم با تو جان تو و فردا هم

از تو شکرافشانم این جا هم و آن جا هم

۲

دل باده تو خورده وز خانه سفر کرده

ما بی‌دل و دل با تو با ما هم و بی‌ما هم

۳

ای دل که روانی تو آن سوی که دانی تو

خدمت برسان از ما آن جا و موصی هم

۴

ما منتظر وقت و دل ناظر تو دایم

در حالت آرامش در شورش و غوغا هم

۵

از باده و باد تو چون موج شده این دل

در مستی و پستی خوش در رفعت و بالا هم

۶

ابر خوش لطف تو با جان و روان ما

در خاک اثر کرده در صخره و خارا هم

۷

با تو پس از این عالم بی‌نقش بنی آدم

خوش خلوت جان باشد آمیزش جان‌ها هم

۸

زان غمزه مست تو زان جادو و جادوخو

خیره شده هر دیده نادان هم و دانا هم

۹

من ننگ نمی‌دارم مجنونم و می دانی

هم عرق جنون دارم از مایه و سودا هم

۱۰

از آتش و آب او ای جسته نشان بنگر

در آب دو چشم ما در زردی سیما هم

۱۱

در عالم آب و گل در پرده جان و دل

هم ایمنی از عشقت وین فتنه و غوغا هم

۱۲

زان طره روحانی زان سلسله جانی

زنار تو بربسته هم مؤمن و ترسا هم

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 762
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 555
علیرضا بخشی زاده روشنفکر :
محسن لیله‌کوهی :
عندلیب :

نظرات

user_image
نادر..
۱۳۹۶/۱۰/۱۹ - ۰۵:۰۷:۲۰
از باده و باد تو چون موج شده این دلدر مستی و پستی خوش در رفعت و بالا هم..
user_image
سفید
۱۴۰۱/۱۲/۱۰ - ۱۸:۴۷:۱۲
  ای دل که روانی تو آن سوی که دانی تو...