مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۴۷۱

۱

مخمورم پرخواره اندازه نمی‌دانم

جز شیوه آن غمزه غمازه نمی‌دانم

۲

یاران به خبر بودند دروازه برون رفتند

من بی‌ره و سرمستم دروازه نمی‌دانم

۳

آوازه آن یاران چون مشک جهان پر شد

ز آواز بشد عقلم آوازه نمی‌دانم

۴

تا روی تو را دیدم من همچو گل تازه

گشتم خرف و کهنه ار تازه نمی‌دانم

۵

گویند که لقمان را یک کازه تنگی بد

زین کوزه میی خوردم کان کازه نمی‌دانم

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 764
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 555
علیرضا بخشی زاده روشنفکر :
عندلیب :

نظرات

user_image
نادر..
۱۳۹۷/۱۰/۱۸ - ۰۵:۴۷:۳۳
اندازه نمی‌دانم....
user_image
آصف
۱۴۰۰/۰۴/۰۵ - ۱۷:۲۲:۴۴
با سلام در دیوان شمس استاد اردوان بیاتی مصرع اول مخمورم و پرخواره اندازه نمیدانم قید شده