مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۴۷۴

۱

حکیمیم طبیبیم ز بغداد رسیدیم

بسی علّتیان را ز غم بازخریدیم

۲

سَبَل‌های کَهُن را، غم بی‌سر و بُن را

ز رگ‌هاش و ز پی‌هاش به چنگاله کشیدیم

۳

طبیبان فصیحیم که شاگرد مسیحیم

بسی مُرده گرفتیم در او روح دمیدیم

۴

بپرسید از آن‌ها که دیدند نشان‌ها

که تا شُکر بگویند که ما از چه رهیدیم

۵

رسیدند طبیبان، ز ره دور غریبان

غریبانه نمودند دواها که ندیدیم

۶

سرِ غصهّ بکوبیم، غم از خانه بروبیم

همه شاهد و خوبیم همه چون مَهِ عیدیم

۷

طبیبانِ الهیم ز کس مزد نخواهیم

که ما پاک‌روانیم نه طمّاع و پلیدیم

۸

مپندار که این نیز هَلیله‌ست و بَلیله‌ست

که این شُهره عَقاقیر ز فردوس کشیدیم

۹

حکیمان خبیریم که قاروره نگیریم

که ما در تن رنجور چو اندیشه دویدیم

۱۰

دهان باز مکن هیچ که اغلب همه جغدند

دگر لاف مپرّان که ما بازپریدیم

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 765
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 556
هانیه سلیمی :
محسن لیله‌کوهی :
عندلیب :
حسین رستگار :

نظرات

user_image
حجت اله
۱۳۹۴/۱۱/۰۸ - ۱۴:۲۵:۲۰
باسلاممن این شعر رو برای دوستم که دکتر طب سنتی واسلامی هست خوندم به این نتیجه رسیدیم که مولانا علم طب را به درستی درک مینموده واین کلمات ودرمان ها را برای اثبات طبابت نفس انسان اوده است.ومیگوید طبابت من مانند طبیبان نیست که قاروره میگیرند تابتوانند تشخیص مرض دهند ودرمان کنند بلکه ما با اندیشه درمان میکنیم.اقای محمد جعفر مصفا بهتر اشارات مولوی را زیبا بیان مینماید .باید از چشم او نیز نگاهی دوباره به غزلیات شمس انداخت
user_image
حسین
۱۳۹۵/۰۷/۱۶ - ۰۹:۱۱:۵۵
در بیت دوم مصرع دوم:ز رگ هاش و ز پی هاش به چنگاله کشیدیم صحیح است.
user_image
همایون
۱۳۹۹/۰۲/۱۱ - ۱۲:۰۷:۳۰
باور جلال دین بر آن است که دو نوع پزشک و دو گونه پزشکی داریمدر اولین حکایت مثنوی (ماهنامه) هم در داستان پادشاه و کنیزک به این نکته بسیار مهم که قلب عرفان اوست اشاره میکندو عقیده دارد که پزشکان معمولی بیماری های ساده را با دارو هایی که می شناسند معالجه میکنند ولی انسان گرفتاری هایی هم دارد که این پزشکان چاره و درمانی برای آنها ندارندو او عرفان خود را چاره آن می داندکه بجای هلیله و سرکنگبین، از سخن شیوا و خبر های خوش و اندیشه های شاد بهره می گیرد
user_image
هادی رنجبران
۱۴۰۰/۰۹/۲۷ - ۱۳:۰۴:۳۷
علّتیان: یک معنای پزشکی و یک معنای فلسفی دارد. یکی کسانی که بیمار و علیل¬اند که سر و کارشان با پزشک است، دیگر کسانی که به لحاظ فلسفی گرفتار اصل علّیت و کشف قوانین در نظام جهان¬اند./
user_image
محسن خ
۱۴۰۱/۰۲/۲۷ - ۱۲:۰۳:۱۵
سَبَل . [ س َ ب َ ] (ع اِ) مرضی باشد از امراض چشم و آن مویی است که در درون پلک چشم برمی آید، و پرده ای را نیز گویند که در چشم بهم رسد، و بعضی گویند به این معنی عربی است . (برهان ). علتی است چشم را که موی فرود پلک برآید. (شرفنامه ).
user_image
موگه
۱۴۰۱/۱۲/۰۶ - ۰۵:۳۰:۲۴
*روانکاوی* ه سبل‌های کهن را غم بی‌سر و بن را ز رگ‌هاش و پی‌هاش به چنگاله کشیدیم
user_image
مازیار
۱۴۰۲/۰۴/۰۹ - ۰۳:۱۱:۲۱
پدران کلیسا و آباء صحرا ( نخستین عرفای صحرا نشین مسیحیت ) که بعد از مسیح می زیستند عیسی مسیح را پزشک جان‌ ها می‌دانستند.  بعلاوه خود مردم یهودیه که مسیح را از نزدیک می دیدند او را به اسم شفا گر نیز می نامیدند چون بیماران بسیاری را شفا میداد  به نظرم اینجا مولانا به صراحت خود را شاگرد مسیح می‌داند و می خواند و اعلام میدارد . نوع بیماری هایی هم که در شعر آورده با نوع شفاهایی که در انجیل به عیسی منصوب است یکی است .