مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۴۹۱

۱

خلقان همه نیکند جز این تن که گزیدیم

که از سفهش بس سر انگشت گزیدیم

۲

گر هیچ گریزی بگریز از هوس خویش

زیرا همه رنج از هوس بیهده دیدیم

۳

والله که مفری به جز از فر رخش نیست

کاندر خضر و گلشن او می نگریدیم

۴

هر روز که برخیزی رو پاک بشویی

آن سوی دو ای دل که گه درد دویدیم

۵

آن سوی که در ساعت دشوار دل خلق

آید که خدایا همه محتاج و مریدیم

۶

هر دانه که چیدیم هله دام بلا بود

سوی تو پراشکسته و تن خسته پریدیم

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 774
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 562
عندلیب :

نظرات