
مولانا
غزل شمارهٔ ۱۵۰۳
۱
غلامم خواجه را آزاد کردم
منم کاستاد را استاد کردم
۲
منم آن جان که دی زادم ز عالم
جهان کهنه را بنیاد کردم
۳
منم مومی که دعوی من این است
که من پولاد را پولاد کردم
۴
بسی بیدیده را سرمه کشیدم
بسی بیعقل را استاد کردم
۵
منم ابر سیه اندر شب غم
که روز عید را دلشاد کردم
۶
عجب خاکم که من از آتش عشق
دماغ چرخ را پرباد کردم
۷
ز شادی دوش آن سلطان نخفتهست
که من بنده مر او را یاد کردم
۸
ملامت نیست چون مستم تو کردی
اگر من فاشم و بیداد کردم
۹
خمش کن کآینه زنگار گیرد
چو بر وی دم زدم فریاد کردم
تصاویر و صوت


نظرات
همایون
Ouchen
nabavar