مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۵۰۵

۱

یکی مطرب همی‌خواهم در این دم

که نشناسد ز مستی زیر از بم

۲

حریفی نیز خواهم غمگسار‌ی

ز بی‌خویشی نداند شادی از غم

۳

همه اجزای او مستی گرفته

مبدل گشته از اولاد آدم

۴

مسلمانی منور گشته از وی

مسلم گشته از هستی مسلم

۵

چو با نه کس بیاید بشمری ده

ده تو نه بود از ده یکی کم

۶

خدایا نوبتی مست بفرست

که ما از می دهل کردیم اشکم

۷

دهل کوبان برون آییم از خویش

که ما را عزم ساقی شد مصمم

۸

دهل‌زن گر نباشد عید عید است

جهان پُر عید شد والله اعلم

۹

پراکنده بخواهم گفت امروز

چه گوید مرد درهم جز که درهم

۱۰

مگر ساقی بینداید دهانم

از آن جام و از آن رطل دمادم

۱۱

مرادم کیست زین‌ها شمس تبریز

ازیرا شمس آمد جان عالم

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 782
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 566
عندلیب :

نظرات