
مولانا
غزل شمارهٔ ۱۵۲۱
۱
من از عالم تو را تنها گزینم
روا داری که من غمگین نشینم؟!
۲
دل من چون قلم اندر کف توست
ز توست ار شادمان و گر حزینم
۳
به جز آنچه تو خواهی من چه باشم؟
به جز آنچه نمایی من چه بینم؟
۴
گه از من خار رویانی گهی گل
گهی گل بویم و گه خار چینم
۵
مرا تو چون چنان داری چنانم
مرا تو چون چنین خواهی چنینم
۶
در آن خمّی که دل را رنگ بخشی
چه باشم من، چه باشد مهر و کینم؟
۷
تو بودی اوّل و آخر تو باشی
تو به کن آخرم از اولینم
۸
چو تو پنهان شوی، از اهل کفرم
چو تو پیدا شوی، از اهل دینم
۹
به جز چیزی که دادی من چه دارم؟
چه می جویی ز جیب و آستینم؟
تصاویر و صوت


نظرات
ارسلان
دانیل
احمدیزدی
هادی رنجبران
هادی رنجبران