مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۵۲۷

۱

بیا کامروز گرد یار گردیم

به سر گردیم و چون پرگار گردیم

۲

بیا کامروز گرد خود نگردیم

به گرد خانه خمار گردیم

۳

مگو با ما که ما دیوانگانیم

بر آتش‌های بی‌زنهار گردیم

۴

سبک گردیم چون باد بهاری

حریف سبزه و گلزار گردیم

۵

چرا چون گوش جمله باد گیریم

چرا چون موش در انبار گردیم

۶

در آن طبله شکر پر کرد عطار

به گرد طبله عطار گردیم

۷

چو سرمه خدمت دیده گزینیم

چو دیده جملگی دیدار گردیم

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 794
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 574
عندلیب :

نظرات

user_image
همایون
۱۳۹۷/۰۲/۲۸ - ۱۶:۴۸:۳۲
غزل سماع انانکه به دور یار می‌‌گردند زیبا‌ترین حال آنسان را تجربه می‌‌کنند، این گونه می‌‌توان یار نادیدنی را دیدبا شنیدن این غزل انسان به دیدار یار می‌‌رسد گویی گوش او به چشم بدل می‌‌گردد زیبا‌ترین دیدار دیدن یار است زیرا انسان از خود جدا می‌‌شود و همه یار می‌‌شود یار ما هیچ عیب و هیچ نقصی ندارد همه زیبائی و همه توانائی است وما چون باد بهاری همیشه در خدمت گلزار او هستیم