مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۵۲۹

۱

شب دوشینه ما بیدار بودیم

همه خفتند و ما بر کار بودیم

۲

حریف غمزه غماز گشتیم

ندیم طره طرار بودیم

۳

به گرد نقطه خوبی و مستی

به سر گردنده چون پرگار بودیم

۴

تو چون دی زاده‌ای با تو چه گویم

که با یار قدیمی یار بودیم

۵

مثال کاسه‌های لب شکسته

به دکان شه جبار بودیم

۶

چرا چون جام شه زرین نباشیم

چو اندر مخزن اسرار بودیم

۷

چرا خود کف ما دریا نباشد

چو اندر قعر دریابار بودیم

۸

خمش باش و دو عالم را به گفت آر

کز اول گفت بی‌گفتار بودیم

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 795
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 574
عندلیب :

نظرات