مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۵۳۸

۱

بر آن بودم که فرهنگی بجویم

که آن مه رو نهد رویی به رویم

۲

بگفتم یک سخن دارم به خاطر

به پیش آ تا به گوش تو بگویم

۳

که خوابی دیده‌ام من دوش ای جان

ز تو خواهم که تعبیرش بجویم

۴

ندارم محرم این خواب جز تو

تو بشنو ای شه ستارخویم

۵

بجنبانید سر را و بخندید

سری را که بداند مو به مویم

۶

که یعنی حیله با من می سکالی

که من آیینه هر رنگ و بویم

۷

مثال لعبتی ام در کف او

که نقش سوزن زردوز اویم

۸

نباشد بی‌حیات آن نقش کو کرد

کمین نقشش منم درهای و هویم

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 799
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 577
عندلیب :

نظرات

user_image
همایون
۱۳۹۹/۰۸/۱۹ - ۱۴:۴۱:۲۳
فرهنگ جلال دینفرهنگ ماه نشان، فرهنگ های و هوی انسان و شکوه جان جان فزا، فرهنگ یگانگی با هستی از راه یگانگی با دوست و نزدیکی با آفریدگاری و درخدمت هستی بودن و آفریدن و نو شدن