مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۵۴۱

۱

مرا خواندی ز در تو خستی از بام

زهی بازی زهی بازی زهی دام

۲

از آن بازی که من می دانم و تو

چه بازی‌ها تو پختستی و من خام

۳

توی کز مکر و از افسوس و وعده

چو خواهی سنگ و آهن را کنی رام

۴

مها با این همه خوشی تو چونی

ز زحمت‌های ما وز جور ایام

۵

چه می پرسم تو خود چون خوش نباشی

که در مجلس تو داری جام بر جام

۶

مرا در راه دی دشنام دادی

چنین مستم ز شیرینی دشنام

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 800
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 578
عندلیب :

نظرات

user_image
فاطیما
۱۳۹۷/۰۴/۲۰ - ۰۰:۴۲:۵۵
با درودپیشتر بیت اول را به گونه یی دیگر خوانده بودم:مرا خواندی ز در، تو جستی* از بام زهی بازی زهی شوخی زهی دام