مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۵۵۱

۱

از اصل چو حورزاد باشیم

شاید که همیشه شاد باشیم

۲

ما داد طرب دهیم تا ما

در عشق امیرداد باشیم

۳

چون عشق بنا نهاد ما را

دانی که نکونهاد باشیم

۴

در عشق توام گشاد دیده

چون عشق تو باگشاد باشیم

۵

ما را چو مراد بی‌مرادی است

پس ما همه بر مراد باشیم

۶

چون بنده بندگان عشقیم

کیخسرو و کیقباد باشیم

۷

چون یوسف آن عزیز مصریم

هر چند که در مزاد باشیم

۸

بر چهره یوسفی حجابی است

اندر پس پرده راد باشیم

۹

خود باد حجاب را رباید

ما منتظران باد باشیم

۱۰

ما دل به صلاح دین سپردیم

تا در دل او به یاد باشیم

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 806
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 581
عندلیب :

نظرات

user_image
همایون
۱۴۰۱/۰۸/۰۱ - ۰۹:۵۳:۴۵
از غزل های بسیار زیبا که در روزهای  دوستی با صلاح دین و پس از آن سروده شده است کاش فرصتی پیش آید که بتوان غزلیات جلال دین را بر پایه زمانی و دوره های زندگی او در چهار دفتر پیش از شمس و پس از شمس و پس از صلاح دین و پس از حسام دین مرتب کرد در آشنایی جلال دین با شاهنامه و الهامات او از آن نمیتوان تردید داشت او به پادشاهی و جمشیدی و کیخسروی انسان برابر آموزش شاهنامه باورمند است و‌قدر انسان و بلندجایگاهی و بزرگی انسان را میشناسد و نیز خود این بزرگی را به دیگران می بخشد و نیز در دیگران می ببید  و انسان را شایسته طرب و شادی و‌جاودانگی می شناسد