مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۵۶۷

۱

امروز مرا چه شد چه دانم

امروز من از سبک دلانم

۲

در دیده عقل بس مکینم

در دیده عشق بی‌مکانم

۳

افسوس که ساکن زمینم

انصاف که صارم زمانم

۴

این طرفه که با تن زمینی

بر پشت فلک همی‌دوانم

۵

آن بار که چرخ برنتابد

از قوت عشق می کشانم

۶

از سینه خویش آتشش را

تا سینه سنگ می رسانم

۷

از لذت و از صفای قندش

پرشهد شده‌ست این دهانم

۸

از مشکل شمس حق تبریز

من نکته مشکل جهانم

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 815
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 587
عندلیب :

نظرات

user_image
همایون
۱۴۰۳/۰۲/۱۷ - ۱۱:۳۴:۲۸
غزل زیبای کودکانه، با زبانی عارفانه کودکانه عارف در خود کودکی شیرین سخن دارد که گهگاه آن عارف ستبر پر صلابت را به بازی می‌گیرد و آنرا با خود به هر کجا میکشاند تا مشکل آنرا آسان سازد و فاصله های زمین و آسمان و زمان را و مکان را کوچک